85/10/7
2:49 ع
بعضیها واقعا «محو» سخنان آقای رئیسجمهور میشوند!
نشست مطبوعاتی سخنگوی قوه قضائیه برگزار شد.
ـ تا حالا سخنگو به نورانیت من دیده بودید؟
یک مدرسه خودگردان افاغنه در ایران
دیکته: پدر من... کار میکند... او... ساختمان... ساختن... میکند... من... حق ... مدرسه رفتن... ندارم... عدالت... خوب ... میباشد... .
هادی ساعی در جلسه شورای شهر تهران حضور یافت.
ساعی [با خودش]: بدبختی رو ببین... بعد یه عمر کار شرافتمندانه با «پا»، حالا مجبوریم از «دست»مون استفاده کنیم!
معمولا برای شغلهای سیاسی آگهی نمیدادند... !
و این هم عکس آخر که هیچ طوری قابل طنز شدن نیست. فقط متأسفم
یک عکس جدید از بم که به اندازه کافی گویای خدمات دولتهای هشتم و نهم هست... .
البته این هم یک عکس دیگر که ساخت و سازها را در سومین سالگرد زلزله نشان میدهد
85/10/7
2:47 ع
از ما مایه نگذارید
سرانجام پس از چند شبانهروز عرق جبین و کد یمین، ثمره هاشمی و همکاران در وزارت کشور، نتایج انتخابات شورای شهر تهران را اعلام کردند و معلوم شد که چمران، طلایی، خادم، شیبانی، ساعی، شکیب، دبیر، احمدینژاد، ابتکار، مسجدجامعی، نجفی، آباد، بیادی، دانشجو و کاشانی، پانزده عضو شورای شهر تهران خواهند بود.
تازه پس از اعلام نتایج که حاوی شکست سنگین حامیان احمدینژاد بود، محمود احمدینژاد، برادر پروین احمدینژاد اعلام کرد: «گفته بودم در انتخابات کسی از ما مایه نگذارد» و مشاور جوانفکر ایشان هم گفت: «بین دولت و رایحه خوش خدمت هیچ ارتباطی نیست». اینها، همه در حالی بود که یک گروه مشخص، خود را «حامیان رئیسجمهور» میخواندند و تمام پوسترها و تراکتها و به ویژه سیدیهای تبلیغاتی آنها، پر بود از حرفها و نظرات و عکسهای جناب احمدینژاد و اتفاقا در لیست همین گروه بخصوص، خواهر آقای احمدینژاد و مشاور رئیسجهور و دبیر هیأت دولت حضور داشتند و با شدت تمام، در حال مایه نگذاشتن از رئیسجمهور بودند.
و اما بشنوید از جناب وزیر کشور که در این باره، یک حرفهایی زده که از وزیر آقای احمدینژاد بعید بود. پورمحمدی که انگار خوشش میآید بعضیها را بسوزاند، گفت: «همه ما از این انتخابات پیام گرفتیم، قویترین پیام را هم مردم به دولت دادند که با هیچ کس قوم و خویشی ندارند. ما این پیام را هم خوب گرفتیم و میگیریم و در گذشته هم این پیام را گرفته بودیم و دوست داریم که همه این پیام را بگیرند». اگر از «گرفت و گیر» جناب پورمحمدی گیج نشدهاید، یک جمله هم بشنوید از برادر محسن رضایی که انگار باید همیشه خلاف جهت جریان آب شنا کند که گفته است: «از نتایج انتخابات برای تضعیف دولت استفاده نشود». (ان شاالله این رهنمود «بازتاب» لازم را داشته باشد!)
یک نمایشنامه اکشن
ترکیب این شورای شهر تهران، آینده پرسوژهای را برای من و هر طنزنویس دیگری نوید میدهد.
با اجازه همگی، برای اینکه خجالت همه بریزد، با یک نمایشنامه طنز به استقبال شورای شهر بعدی و اعضایش میرویم.
پرده اول، انتخاب شهردار. مکان: شورای شهر. زمان: روز
مهدی چمران [در جایگاه رئیس]: امروز میخواهیم در مورد انتخاب شهردار تصمیمگیری کنیم. هرکس نظری دارد، بگوید.
[همهمه] سکوت کنید... اینطوری که نمیشود عزیزان... یکی یکی حرف بزنید... آقای طلایی بفرمایید.
مرتضی طلایی [در جایگاه نایب رئیس]: شک نیست که فرمونده خودم، آقای قالیباف، خیلی خوبهس، ماهس.
معصومه ابتکار: آه چه میگویی آقای طلایی، محال است ما بگذاریم نظامیها امور را قبضه کنند.
مرتضی طلایی: شما چیچی میگوی؟ اهانت به مأمور حین انجام وظیفه؟! چشمم روشن! دستور بدم بازداشتت کنن؟
هادی ساعی: هرکس حرمت بانوی اصلاحات را نگاه ندارد، با آبدولیوچاگی من طرف خواهد بود... سردار مردار هم حالیام نمیباشد.
رسول خادم: بگیر بشین بچه جان... مو خودم ده تای تو رِ حریفم... به مو میگن رسول پهلوون... تا حالا رو دست مو پهلوون نیومده...
علیرضا دبیر: هرچند که ما به بچههای شابدوالعظیم قول داده بودیم اگه اومدیم شورای شهر، جیکمون درنیاد که سوتی ندیم، ولی اگه یه بار دیگه ملت تو کشتی قپی بیان... .
چمران: خواهران.. برادران... خواهش میکنم... این دیگر چه اوضاعی است راه انداختهاید... چرا چون کودکان با هم سخن میگویید؟ ... فراموش نمیکنم خاطرهای از برادر بزرگوارم را آن روز که... .
محمدعلی نجفی: حالا قبل از اینکه شما خاطراتگویی کنید، بنده میخواستم عرض کنم که لطفا آشنابازی و پارتیبازی را داخل به ماجرای شهرداری نکنید.
حسن بیادی: آقا را! ... ببین چه کسانی از پارتی و آشنا حرف میزنند... ننگ بر کارگزاران باد، اف بر شما باد... اصلا اف بر همه اصلاحطلبان باد.
هادی ساعی [رو به مسجد جامعی]: حاجی بزنم... شل و پلش کنم؟
پروین احمدینژاد: من هرچقدر میخواهم در مجلسی که نامحرم هست، حرف نزنم، میبینم نمیشود... اصلا کی حرف آشنا و پارتی زد که شماها شلوغش میکنید؟... حاج آقا چمران میخواستند خاطرهای از برادر بزرگوارشان بگویند که شما شلوغش کردید... اخلاق کجا رفته؟ بچهها احترام برادر بزرگتر واجب است و هر کس احترام برادرش را داشته باشد، هم در این دنیا خیر میبیند هم در آن دنیا... .
معصومه ابتکار: مثل اینکه خانم احمدینژاد اینجا را با کلاسهای درسشان در دبیرستانهای دخترانه اشتباه گرفتهاند!
خسرو دانشجو: به به! ... چشمم روشن!... اهانت به همشیره آقای رئیسجمهور؟!
اکنون من پیامی به بر و بچز در استانداری و وزارت کشور خواهم فرستاد و به چشم خود میبینید آنچه خواهید دید.
مرتضی طلایی: اصلا همچی کاری نکنین... پلیس 110 هست به چی خوبی... من الان بیسیم میزنم... [یک لحظه مکث] ئه، راستی من که دیگه اومدم بیرون... بیزحمت خودتون زنگ بزنین.
عباس شیبانی: ای بابا... صلوات بفرستید... شما هم مثل دختر و پسر و نوه من هستین... خوب نیست اینقدر واسه این چیزای بیارزش حرص بخورین... من یادم میاد وقتی جوون بودم، حالا دقیق یادم نیست، دوره احمدشاه بود یا ممدلیشاه، یه بار سر گذر، دو نفر میخواستن دعوا کنن، ولی نکردن... حالا من نمیفهمم بچههای این دوره و زمونه چرا اینقدر جوشی شدن!
معصومه آباد: پدر جان اشکال از ژنهایشان است. من خودم دکترای مامایی و اسپرموگرافی دارم در این زمینه.
علیرضا دبیر [با قهقه]: ئه جدی... شما ماما هستین آبجی؟... شورای شهر چیکار میکنین؟
حبیب کاشانی: عیبه!
دبیر: جانم؟! کی حرف زد دو خمش رو بیارم بالا؟
کاشانی: پسر جون کفر منو بالا نیار که همین چفیه رو میکنم تو حلقت ها!
[دبیر به سمت کاشانی خیز برمیدارد، رسول خادم در میانه راه او را بزکش میکند، هادی ساعی به نیت یک ضربه چرخشی دورخیز میکند، حبیب کاشانی به طرف ساعی حمله میبرد، خسرو دانشجو از شلوغی استفاده کرده و صندلی را برمیدارد که از پشت بکوبد به کاشانی، حمزه شکیب (که نامش در هر دو لیست بوده) نمیداند طرف کاشانی را بگیرد یا دانشجو را و عاقبت تصمیم میگیرد یک تکل از پشت روی نجفی برود. نجفی که خودش استاد این کارهاست، پشت سر چمران قایم میشود. چمران که از این بیحرمتی خونش به جوش آمده، به یاد خاطرهای از لبنان میافتد، اما همین که کلمه «برادر» از دهانش خارج میشود، پروین احمدینژاد این را به خودش میگیرد و کتاب «احمدینژاد معجزه هزاره سوم» فاطمه رجبی را درمیآورد تا بخشهایی از آن را بخواند. معصومه آباد، سعی میکند توضیح بدهد که معجزه در علم ژنتیک جایگاه محکمی ندارد. معصومه ابتکار که به یاد جوانی و لانه جاسوسی افتاده، جیغ میزند: «اینجا محاصره است، همهتون گروگان هستید»... سکوت حکمفرما میشود و همه سر جای خود فیکس میشوند].
عباس شیبانی: حالا که نمیخواین براتون بگم احمدشاه چی گفت، منم دیگه خاطره نمیگم... بجاش میرم نون سنگک بخرم.
[پرده میافتد]
نامزدی اشتراکی
اصولا جوگیر شدن چیز خوبی است؛ به خصوص اگر در دولت نهم باشد. علیآبادی، رئیس سازمان تربیت بدنی و جهانگرد ورزشی مشهور، پس از بازگشت کاروان ورزشی از دوحه اعلام کرد که درصدد است ایران را به همراه یک کشور دیگر، برای میزبانی المپیک آسیایی نامزد کند. ما ضمن خوشحالی زیاد از این نامزدی اشتراکی، امیدواریم که اولا این فرمایشات به سرنوشت فرمایشاتی نظیر ورود زنان به ورزشگاهها دچار نشوند و ثانیا این کشوری که قرار است با ما نامزد شود، شرایط این کار را داشته باشد. بعضی از شرایط به این شرحند:
• این کشور باید آنقدر به ما نزدیک باشد و آنقدر رفت و آمد به آنجا راحت باشد که وقتی صبح در ایران مسابقات مردان یک رشته برگزار میشود و ظهر در آن کشور، مسابقات زنان در همان رشته برگزار میشود، کادر مربیگری و هیأت همراهشان بتوانند سر موقع به آنجا برسند و باز بعد از ظهر برگردند همین جا!
• این کشور باید خیلی دمش گرم باشد؛ یعنی در طول تاریخ نه با ما جنگ کرده باشد، نه هیچ کدام از مسئولانش علیه مسئولان ما حرفی زده باشند، نه گروههای برانداز آنجا پایگاه داشته باشند، نه روابطش با امریکا و اسرائیل خوب باشد، نه هیچ کدام از مطبوعاتش حتی یک مقاله در نقد سیاست خارجی ما نوشته باشند... (در صورتی که در هر مرحلهای مشخص شود که حتی یکی از این شرایط برقرار نبوده، سر و کار سازمان با سایت «بازتاب» خواهد بود!)
• این کشور باید در مساله سرنوشتساز و بسیار حیاتی «پرونده هستهای» طرف ما و شعار «انرژی هستهای حق مسلم اوناست» ورد زبان مردم و مقامات آن باشد. (در صورتی که در هر مرحله ای مشخص شود که اینطور نبوده، سر و کار دولت با کیهان و برادر حسین خواهد بود!)
•
•
... و سر انجام و از همه مهمتر آنکه
• این کشور باید آنقدر جذاب و دیدنی باشد که آقای علیآبادی رغبت کند که دو ـ سه هفته ای آنجا میهمان باشد و آبو هوایی عوض کند.
از همه خوانندههای عزیز تقاضا میشود اگر کشوری با این مشخصات سراغ دارند، ما و سازمان تربیت بدنی را مطلع کنن
85/10/6
11:20 ع
امروز تو اخبار شنیدم جناب آقای متکی شخصا تشریف بردن واتیکان و نامه ای که شخصا جناب آقای احمدی نژاد براشون نوشته بودن رو تقدیم جناب آقای پاپ کنن که ایشون هم شخصا گرفتن و خوندن!!!
میدونم... فعلا هیچ ایرادی نداره و این متن هم فعلا هیچ ربطی به تیتر خبر نداره...
دوست دارید بدونید ربطش کجاست؟؟؟
همین جناب آقای پاپ که جناب آقای متکی شخصا تشریف بردن واتیکان و نامه ای که شخصا جناب آقای احمدی نژاد براشون نوشته بودن رو تقدیمش کردن چند مدت پیش... موقعی که تازه پاپ شده بود ، جوگیر شد و یه توهین بدجوری به اسلام کرد...
بعدش تمام مردم مسلمان جهان ریختن تو خیابون ها و اعتراض شدیدی کردن... البته منهای مسلمانان شهید پرور و همیشه در صحنه ایران اسلامی عزیز که سعی کردن با مهرورزی و اعتراض تلویزیونی و گفتمان ، پاپ - رهبر کاتولیک های جهان - را به غلط کردن بیندازن...
نتیجش هم که معلومه... افت کلاسه رهبر کاتولیک های جهان بگه ببخشید... فقط گفت اطلاعات رو به اشتباهی دادن...
ماشا الله به این رهبر با شعور و کمالات... اگه هفته ای یک بار هم می نشست پای برنامه گوی و میدان شبکه سه ، اطلاعات عمومیش بیشتر از الآن بود...
خلاصه آقای پاپ فحاش!!!
ما که فهمیدیم یه جورایی از زیر فاجعه در رفتی... اون هم به عنایت دولت های اسلامی مقتدر!!!
دولت های اسلامی بجای اینکه تا تنور داغه و مردم تو شور و هیجانن ، نون رو بچسبونن... به همین جواب مسخره پاپ راضی شدن...
بله... پاپ هیچ وقت بخاطر توهین به چند میلیارد مسلمان ، عذر خواهی نکرد...
حالا هم دولت مهرورزی... نامه ای نوشتن به این آقای پاپ که یه جورایی به خاطر گفتمان هایی که در رسانه ها بر علیه شون انجام دادن... از دلش در بیارن...
البته پاپ هم سنگ تموم گذاشت و به همین مناسبت سال 2007 میلادی رو سال عزت و افتخار مسیحیان و پاسخ سران کشورهای اسلامی به مسیحیان معرفی کرد!!!
سلام جناب آقای پاپ مقدس!!!
خیلی مخلصیم... شرمنده... رومون سیاه که تو تلویزیون یکی دو بار اون مهرورزیتون رو محکوم کردیم...
شرمنده ایم...
رونوشت از وبلاگ نان
www.NAN.parsiblog.com
85/10/6
12:56 ع
وبلاگ تازه تاسیس
علی کوچولوها
من دیدم جالب بود...
شما هم ببینید...
علی کوچولو ها
وبلاگی برای همه بچه یتیم ها
توسط یه بچه یتیم...
85/10/6
12:22 ع
یک روحانی فعال در عرصه مبارزه علیه برخی افراد معلوم الحال که علقه های مشکوکی با برخی فرقه ها دارند، در شهرستان دزفول جان خود را از دست داد. | |
به گزارش خبرنگار مهر، یک روحانی مبارز درشهرستان دزفول که نسبت به فعالیت مرموز برخی فرقه های منتسب به دراویش که فعالیت های غیر قانونی این جمع برای قوه قضائیه مسجل و بخشنامه ای نیز در این خصوص صادر شده، کشته شده است. |
گفتنی است وی از کاربران فعال پارسی بلاگ می باشد.
تسلیت... تسلیت...
85/10/6
8:12 ص
رئیس کمیته داوران گفت: برنامه ۹۰ روند تخریبی پیدا کرده و اگر ادامه داشته باشد، برنامه فردوسیپور را تحریم میکنیم.
مسعود عنایت در پاسخ به سخنان فیروز کریمی که ناظران ۱۰۰ ساله یکی از مشکلات لیگ برتر هستند، اظهار داشت: علیرضا صادقیجو ناظر بازی استقلال اهواز و مس کرمان متولد 1330 است و فقط 55 سالن سن دارد. قصد ندارم جواب مربیان را بدهم، اما برترین ناظر داوری ما آقای داور حیدری است که 70 سال سن دارد.
وی ادامه داد: وی بسیار سرزنده و قبراق هستند؛ ولی خیلی بد است که در پایان هر هفته از لیگ، بازار اتهام داغ شود. در هفته سیزدهم سه داور جوان داشتیم که به غیر از حق وردی که یک اشتباه به نفع استقلال اهواز داشت، سایرین خوب قضاوت کردند.
مسعود عنایت متذکر شد: نادر دست نشان و فیروز کریمی که میگویند تیم ما از ناحیه داوری آسیب دیده، بگویند چطور تیمشان در بالای جدول قرار دارد؟
رئیس کمینه داوران فدراسیون فوتبال با انتقاد از برنامه 90، گفت: طبق قوانین فیفا و کنفدراسیون آسیا داوران را ممنوع المصاحبه کردهایم و به آنها گفتهایم حق ندارند درباره مسابقهای که قضاوت میکنند، اظهارنظر کنند. با این حال، حسن صفری کمک داور دیداری با برنامه 90 تماس میگیرد تا توضیحاتی ارائه کند؛ اما فرصتی به وی داده نمیشود. برخی دو ساعت بذله گوییها و جوک گفته و پخش هم میشود؛ اما به داور اجازه صحبت کردن ندادند و گفتند، وقت نداریم.
وی افزود: برنامه 90 روند تخریبی پیدا کرده و باعث نگرش منفی به داوری شده است. در تمام دنیا وقتی داوری را ارزیابی میکنند، چهار نکته مثبت و دو نکته منفی را نشان میدهند؛ اما اینجا فقط دست روی نقاط منفی گذاشته میشود. داوری که در ایران جاذبهای ندارد؛ پس افرادی که با عشق وارد این عرصه شدهاند را دلزده و سرخورده نکنیم.
عنایت درباره اینکه اگر برنامه 90 این روند را ادامه بدهد چه موضعی خواهد گرفت، عنوان کرد: اختیاردار صدا و سیما نیستیم و این برنامه مستقل است؛ اما اگر بخواهند داوری را تخریب کنند، ما هم آن را تحریم میکنیم و به هیچ کارشناسی اجازه نمیدهیم به این برنامه برود. اگر کارشناسان داوری حرف ما را گوش نکنند، به آنها نظارت نخواهیم داد.
وی افزود: این برنامه میتواند سازنده باشد و به نفع فوتبال اقدام کند و به شکل مفیدتری پخش شود
85/10/5
11:13 ص
هیچ کس او را دوست ندارد.
اقدامان جورج بوش، رئیسجهمور آمریکا برای حل مشکلات داخلی و بینالمللی، دستاویز طنز برای روزنامهنگاران آمریکایی شده است.
به گزارش سرویس بینالملل «بازتاب» به نقل از لوسآنجلستایمز، «رزابروکس» در مطلبی در این روزنامه نوشت: در همه این سالها، میزان محبوبیت به پایینترین حد خود رسیده است. انگلیسیها نزدیکترین متحد ما میپندارد که او حتی از «کیم یونگ دوم»، رئیسجمهور کره شمالی و احمدینژاد، رئیسجمهور ایران، خطر بزرگتری به شمار میرود. حزب او اکثریت را در کنگره از دست داده است. گروه مطالعاتی عراق، استراتژیهای عراق او را یک شکست توصیف کرده و فرماندهان ارتش نیز به نظر، با طرحهای او برای افزایش نیروها در عراق مخالفند. بازی تمام شد. عدهای میگویند که لورا نیز درخواست طلاق کرده و حتی «بارنی» سگ او نیز دیگر نمیخواهد با او حرف بزند!
جورج بوش یک مشکل دارد که نامش «عراق» است. هیچ راهی برای حل این مشکل، راضیکننده به نظر نمیرسد. عقبنشینی؟ خوب نیست. خیلی مفتضحانه است. باقی ماندن به همین شکل؟ تلفات بیشتر برای آمریکاییها و عراقیها. افزایش نیروها؟ نیروی لازم و استراتژی مناسب نیز برای استفاده از آنها نداریم.
بنابراین، رئیسجمهور چه کار کند؟
این تقریبا نخستین باری است که دولت بوش با مشکلی حل ناشدنی برخورد کرده است. دولتی که در گذشته مشکلات را به راحتی ناپدید میکرد.
برای مثال؛ در سال 2005، مشکل این بود: یک گزارش سالانه وزارت امور خارجه و کنگره آمریکا، نشان داده که تروریسم بینالملل در حال افزایش است. راهحل: دولت اعلام کرد که نسخههای آینده این گزارش بدون آمار منتشر شود. میبینید؟ حرف نداشت. مشکل برطرف شد.
سپس سال 2004 و این مشکل: اطلاعات منتشرشده توسط وزارت آموزش، نشان داد مدارس خصوصی که با تصویب دولت برای حل مشکل مدارس عمومی ایجاد شده بودند، بازدهی مدارس عادی را به هیچ وجه ندارند. راهحل: دولت دستور داد که دیگر اطلاعات و آمار مدارس خصوصی جمعآوری نشود.
یک بار دیگر؛ مشکل: به کارشناسان محیط زیست اعلام کردند که طرحهای دولت در استفاده از زمینها، پارکهای ملی و جنگلها ممکن است در طولانیمدت، تأثیرات منفی بر محیط زیست داشته باشد.
راهحل: دولت تصمیم گرفت که دیگر تحقیقات محیطی را برای سنجش میزان تأثیرات طرحهای خود، انجام ندهد.
میبینید که چقدر حل یک مشکل آسان است؟ دولت به تازگی، انتشار عکس تابوتهایی را که پیچیده در پرچم آمریکا از عراق میآورند، ممنوع کرد. این آغاز خوبی بود، چرا که پنتاگون نیز به تازگی دستور به محرمانه کردن اطلاعات و آمار رو به افزایش حملات ضدآمریکایی در عراق در پاییز امسال داد، اما این اقدامات برای حل مشکل کافی نیست و کاخ سفید باید بیشتر فعالیت کند. من پیشنهادهایی را برای حذف مشکلات رئیسجمهور دارم.
مشکل: ستاد مشترک ارتش مخالف افزایش موفق نیروهاست.
راهحل: دفتر ستاد مشترک را از بین میبریم. مسئولان آن را کم میکنیم.
مشکل: نیروی کافی برای اعزام به عراق وجود ندارد و رسانههایی که گزارشهای منفی از عراق میفرستند، مشکل را روشنتر میکنند.
راهحل: فراخوان همه خبرنگارانی که مشمول قانون خدمات گزینشی هستند. توقیف لپتاپ، دوربین و ضبطهای آنان و اعزامشان به عراق به عنوان نیرو (یک تیر و دو نشان).
مشکل: عراق به طور واضح هنوز به منطقهای باثبات تبدیل نشده است.
راهحل: کلمه «عراق» را از همه نقشههای کاخ سفید پاک کرده، به جای آن بنویسیم: «منطقه ثبات».
اما به هر حال حقه نهایی که رئیسجمهور میتواند بزند، چیست؟
مشکل: نیروها در عراق دچار مشکل هستند. آنان از نبود تجهیزات و استراتژی و انگیزه برای حضور در عراق و جانفشانی رنج میبرند.
راهحل: نیروها را در عراق ناپدید کنیم، با آوردن آنان به خانه
85/10/5
11:10 ص
مدیرعامل سابق شرکت دولتی آزمایشگاه فنی و مکانیک خاک، بودجه احداث ساختمان آزمایشگاه را صرف خرید یک آپارتمان ویژه کرده است.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، مدیرعامل یادشده، به رغم وجود چند آپارتمان تحت مالکیت این شرکت دولتی، از بودجه ساخت آزمایشگاه، اقدام به خرید آپارتمانی لوکس در شمال تهران کرده است که بسیار مجهز بوده و دارای سونا و جکوزی نیز هست.
آقای مدیرعامل، همچنین حدود 9 میلیون تومان از بودجه بیتالمال را صرف تغییر دکوراسیون داخلی این آپارتمان کرده است.
این در حالی است که این مدیرعامل پرتلاش، آپارتمان دیگری با بودجه دولت رهن کرده بود.
گفتنی است، مدیرعامل یادشده، پس از برکناری از پست سابق خود، هماکنون با عضویت در هیأت مدیره سازمان توسعه راههای ایران و برخورداری از امکانات رفاهی سازمان یادشده، به شدت مجازات شده است!
85/10/5
11:9 ص
پخش فیلم سینمایی «نفرین مجسمه سیاه» از شبکه «سه سیما» که شب گذشته پخش شد، نشان دهنده موج فزاینده خرید فیلم های سینمایی شرقی و بیشتر تبلیغاتی برای ادیان خاص جنوب شرق آسیا بود.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، این فیلم که به صورت آشکار به تدوین و ترویج مبانی آیین بودا پرداخت، در پاره ای از دقایق تبدیل به یک مستند واقعی برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطب بود، به حدی که بازیگر نقش اول آن به واسطه کراماتی که از مجسمه اش در اختیار داشت، توانست به اتفاقات آینده در خواب خود دست یافته و به اصطلاح به رستگاری برسد.
در این فیلم تمامی مبانی مورد مذمت سینمای ایالات متحده که موجب خرید چنین محصولاتی می شود، اعم از جذابیت جنسی و خشونت به راحتی مشخص بود و به صحنه های متعدد هفت تیر کشی و چاقوکشی و روابط دختر و پسر، ترویج مستقیم بودا هم اضافه شد.
از نکات جالب توجه این فیلم، فاصله کوتاه این محصول سینمایی با اثری است که پیش از این در شبکه سه سیما بی توجه به ترویج مظلومیت ظاهری صهیونیستها به نمایش درآمد و نشان دهنده ساختار بی توجه این شبکه در انتخاب فیلمهای سینمایی و از طرفی تایید کننده ضعف مقیاسهای علمی و صحیح برای خریدهای خارجی در معاونت سیما بود.
هجوم فیلمهای سینمایی هندی و چینی به شبکههای تلویزیونی و اصرار شبکهها به پخش محصولات سطح پایین سینمایی داخلی، نشان از پایین آمدن تولید و تأمین برنامههای فراغتی در تلویزیون است.
پس از تغییراتی که در سازمان صداوسیما رخ داد، به ناگاه گروهی تازه به فیلم سازان جدید رسانه ملی تبدیل شدند. البته در اینکه محصولات تولید شده این گروه چقدر ارزش رسانهای و فرهنگی را داشت، هیچ بررسی خاصی انجام نشده، ولی کاهش تولید که برآمده از هزینههای تحمیلشده این گروه به بدنه شبکه های رسانه ملی بود، موجب شد که امروز شبکهها به دنبال مواد ارزان و کمهزینه برای پر کردن آنتن خود باشند و کاری به تاثیر و پیام آن برای مخاطب نداشته باشند.
بیشک بدهی میلیاردی یک شبکه سراسری اجازه نمیدهد که تولید محصولات رسانه ای مسیر حرفهای و لازم خود را طی کند و در این میان برخی نظرات شخصی در مورد محصولات سینمای جهان، موجب می شود که به ناگاه هم سینمای داخلی از رسانه ملی حذف شود و هم محصولات معتبر جهانی. در این میان، مردم با موجی از فیلم های سینمایی بی کیفیت داخلی و محصولات بی هویت خارجی مواجه می شوند که درصد ضررهای معنوی و ارزشی آن در برابر محصولات سینمای داخلی و محصولات جهانی بسیار بیشتر است.
حالا در این وضعیت، کاهش تولید و نیاز به محصولات جدید، موجب شده شبکهها به سراغ محصولات هندی و چینی بروند و جالب است که برخی شبکهها با اصرار زیاد به پخش محصولات سطح پایین ایرانی، باعث شده اند، چرخه تولید را دوباره همان دلالان خارج از صداوسیما تنظیم و طراحی کنند.
نیاز شبکهها به محصول سینمایی آن قدر بالاست که به تازگی بستگان برخی از مدیران سابق صداوسیما هم با راهاندازی دفاتر فیلمسازی حرفه ای، بدون داشتن تجربه و تحصیلات لازم به تولید فیلمهای تلویزیونی و کپی های سینمایی میپردازند! البته اگر به محصول تولید شده آنها دقت کنید، تنها بازیگران معروفی هستند که به دلیل کاهش تولید در سینمای ایران، حاضر شدهاند به حضور در این فیلمهای تلویزیونی تن دهند.
برای نمونه یکی از کارگردانان این گروه چندی است به شدت تلاش میکند فیلم تلویزیونی خود را به یکی از شبکههای تلویزیونی قالب کند، ولی در کل تلاش وی به نتیجه نرسید و حال در فکر تهیه نسخه سینمایی از فیلم خود است تا در سینما اکران شود.
از مواردی که تا حال، موجب حاشیه امنیت این گروه و بهرهبرداری از رانت موجود شده، استفاده مشاورهای از کارگردانان و چهرههای معروف در حاشیه تولید این محصولات است تا کسی توان انتقاد و پیگیری از چرخه تولید آنها را نداشته باشد.
اگر صداوسیما در همین مرحله با نظارت بیشتر بر چرخه تولید این فیلمهای تلویزیونی دخالت نکند، بیشک در آینده ای نزدیک شبکههای تلویزیونی باید میلیاردها تومان را بابت تولید به اصطلاح محصولات سینمایی داخلی به جیب عدهای خاص بریزند.
متأسفانه، برخی دیدگاههای شخصی و غیرحرفهای در مدیریت شبکههای تلویزیونی هم مزید بر علت شده و موجب به وجود آمدن فضا و خلأ برای گروه فیلمسازان تلویزیونی خارج از رسانه ملی شده است.
در همین حال برخی شرکتهای داخلی هم در دورهای توانستند نظر صداوسیما را به خرید محصولات سطح پایین هندی و چینی خودشان توجیه کنند و متأسفانه، گاه هر فیلم و اثری امکان پخش از شبکههای سراسری را پیدا می کند. اگر در این مورد بسیار مهم نیز رسانه ملی با روشنفکری رسانه ای بر روند خریدهای خارجی، مقیاسی درست را اجرا نکند، در آینده باید میلیاردها دلار هزینه ضدارزش هایی را بپردازیم که به خاطر تعصب خاص و بی بهره بودن از علم رسانه، وارد فضای رسانه ملی شده است.
باید دیدگاههای موجود در خرید محصولات جدید خارجی و تولید محصولات داخلی را در رسانه ملی ارتقا داد و از تصورات افراطی در مورد فیلمهای آمریکایی و اروپایی جلوگیری کرد تا امکان بهرهبرداری از محصولات خوب و مناسب جهانی فراهم شده و از طرفی به نام پخش فیلم سینمایی ایرانی، نام هر غیرمتخصص و چهره غیرحرفهای در کسوت کارگردان و تهیهکننده، موجب صرف شدن هزینههای رنگارنگ نباشد و بیشترین فشار را بر بدنه رسانه ملی وارد نکند.
بیم این میرود که در صورت عدم دخالت ریاست سازمان صداوسیما و عدم تغییر این تفکر در معاونت سیما و مدیریت شبکههای تلویزیونی، به بهانه چند محصول صهیونیستی و آمریکایی هدفمند، پای هر محصول بی ارزش سینمایی با محتوای پوچگرایی و مادهپرستی، به شبکههای سیما کشیده شود که اثرات جبرانناپذیر آن در عصر گسترش خرافات و فرقهگراییهای هدفمند بیشتر از چند فیلم اکشن در سال خواهد بود.
ترویج بودا و فرقههای مختلف چینی و هندی، کمترین اثر منفی فرهنگی و ارزشی این تفکر و خریدهای خارجی برای شبکههای تلویزیونی است که هنوز به صورت جدی به آن توجه نشده است.
85/10/5
11:7 ص
هکرهای کامپیوتری در سال 2007، جبهه جدیدی را در «جنگ اینترنتی» ایجاد میکنند که گوشیهای موبایل، پیامهای کوتاه و وبسایتهای جمعی را هدف قرار خواهد داد.
به گزارش سرویس بین الملل «بازتاب»، به نقل از رویترز، با رشد آگاهیهای مردم نسبت به ایمیل، مجرمان اینترنتی نیز راههای جدیدی، خواهند یافت تا به وسیله آن به کلاهبرداری در اینترنت، فروش کالاهای تقلبی و یا دزدی اطلاعات بپردازند
«دیو روند»، عضو شرکت امنیتی اینترنتی «ترند میکرو» میگوید: «حملات بسیار پیچیدهتر شدهاند و هدف همه آنها، پول است».
در سال 2007 هکرها سایتهای جمعی را هدف قرار خواهند داد تا اطلاعات را برای حملاتی متمرکزتر به کامپیوترهای شخصی جمعآوری کنند. ممکن است کامپیوترها با سرویسهایی مورد حمله قرار گیرند که به طور پنهانی همه اطلاعات آنها را ذخیره کرده، میلیونها ایمیل را بفرستند.
هکرها به ویژه به سایتهایی حمله میکنند که مردم، عکسها و اطلاعات شخصی خود را در آنجا قرار میدهند و همچنین کسانی را که از پیام کوتاه یا تلفن در اینترنت استفاده میکنند، آماج خود قرار خواهند داد.
گوشیهای موبایل قدرتمند جدید و لپتاپهای قابل حمل نیز اهداف دیگری خواهند بود که برای دزدی ایمیلها، اسناد، اطلاعات ارتباطی و ... از آن استفاده میکنند.
شرکت «MCAfee»، هشدار داد که این اعمال در تجارت بسیار پیچیدهتر خواهند شد. مجرمان، دانشجویانی را استخدام میکنند تا در شرکتهای بزرگ نفوذ کرده و اطلاعات را از آنجا خارج کنن