85/10/9
11:41 ص
خبرگزاری ایرانیوز امروز اعلام کرد از سوی حفاظت قوه قضاییه؛ مدیر عامل و سردبیر سیاسی خبرگزاری ایرانیوز بازداشت شدند.
به گزارش ایرانیوز، نیمه شب گذشته میثم زمان آبادی (مدیر عامل) و محمد رضا زمردیان (سردبیر سیاسی) این خبرگزاری به دلیل انتشار اخبار مربوط به حضور معاون رئیس جمهور در یکی از برنامه های کشور ترکیه، از سوی حفاظت قوه قضاییه بازداشت شدند.
در همین حال خبرنگار فردا کسب اطلاع کرد که این خبرگزاری چند دقیقه از فیلمی را به نمایش گذاشته بود که در آن در حضور مشاعی معاون رئیس جمهوری، رقص زنان در جریان بوده است.
به گزارش خبرنگار فردا، غلامحسین زمان آبادی پدر میثم زمان آبادی، در گفت و گو با شبکه رادیویی گفت و گو ضمن تایید این خبر، اعلام کرد که cd این فیلم از طریق یکی از نمایندگان مجلس در اختیار ایرانیوز قرار گرفته بود و خبر این خبرگزاری درباره شرکت معاون رئیس جمهوری در این مجلس خلاف شئونات، کاملا صحیح و مستند است. وی تاکید کرد که این حق مسئول مربوطه است که در صورت اعتراض به این خبر، شکایت کند و ما نیز مدارک خود را در این زمینه عرضه خواهیم کرد.
غلامحسین زمان آبادی تاکید کرد که مسئولان نباید در مجالسی که خلاف شان نظام اسلامی است، شرکت کنند و الا رسالت رسانه ها، دادن اطلاعات درست به مردم است.
وی درباره نحوه بازداشت میثم زمان آبادی و همکارش توضیح داد که بعد از بازگشت مسئول یادشده، وی از مسئولان ایرانیوز دعوت به شرکت در یک جلسه دوستانه در دفتر کار خود کرد که در ساعت یک بامداد روز جمعه تشکیل این جلسه با حسن نیت پذیرفته شد اما متاسفانه این یک دام برای دستگیری آنان بود که هنوز هم در بازداشت به سر می برند.
85/10/9
11:34 ص
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمدلله رب العالمین و الصلاة علی سیدالمرسلین و علی آله الطیبین و صحبه الصادقین
موسم حج مانند همه سال با بشارتهای معنوی فرا رسیده و فرصتی گرانبها پیش روی جهـان اسلام نهاده است. هرچند دلهای مشتاق از همه جا به آنسو پر میکشند، لیکن نیکبختانی که به این آرزو دست مییابند اندکی از بسیارند، و این خود مایهی پیوستگی جاودانهی این چشمهی همیشه جوشان است.
دیدار سالیانهی برادران در خانهی محبوب، دلها را از سوئی با قبلهی آفرینش و از سوئی با یاران جدا افتاده پیوندی دوباره میزند و در پیکر امّت اسلامی، هم در معنویت و هم در سیاستش طراوت و نشاط میدمد.
وارستگی از آلودگیهای مادّی و یکسره در همه جا و همه کار، خدا را دیدن، هرچند در مدتی چند روزه، توشهی بزرگی برای آدمی است. همهی آداب و مناسک حج برای آن است که حجگزار به این تجربهی معنوی دستیابد و این لذت را در کام جان دریابد.
در بُعد سیاسی، محور اصلی در حج، نمایش هویت متحد امّت اسلامی است. دوری برادران از یکدیگر، عرصه را برای بدخواهان میگشاید و تخم تفرقه میان مسلمانان را بارور میکند.
امّت اسلامی از ملّتها و نژادها و پیروان مذاهب گوناگون تشکیل یافته است. این تنوع که با پراکندگی جغرافیائی در بخش حساس و مهمی از کرهی زمین همراه است میتواند خود نقطهی قوتی برای این پیکرهی عظیم به شمار آید و میراث و فرهنگ و تاریخ مشترک آنان را در گسترهئی پهناور، از کارآمدی بیشتر برخوردار سازد، و انواع استعدادها و قابلیتهای انسانی و طبیعی را در خدمت آن به کار گیرد.
استعمار غربی از آغاز ورود به کشورهای اسلامی، همین نکته را مدنظر ساخته و یکسره به تحریک انگیزههای تفرقهافکن پرداخته است.
سیاستمداران استعمارگر به خوبی میدانستند که اگر هویت یکپارچهی جهان اسلام شکل بگیرد، راه بر سیطرهی سیاسی و اقتصادی آنان بسته خواهدشد. پس در تلاشی همه سویه و بلندمدت، به اختلافات در میان مسلمانان دامن زدند و زیر چتر این سیاست خبیثانه، از غفلت تودههای مردم و سستعنصریِ زمامداران سیاسی و فرهنگی، بهرهبرداری کردند و کار خود را در تسلط بر کشورهای اسلامی پیش بردند.
سرکوب حرکتهای آزادیخواهانه در کشورهای اسلامی در قرن گذشته، و پیشروی استعمارگران در سلطهگری بر این کشورها، و ایجاد یا تقویت حکومتهای مستبد در آنها، و غارت منابع طبیعی و نابودسازی منابع انسانی آنها، و در نتیجه عقب نگهداشتن ملتهای مسلمان از قافله دانش و فناوری، همه در سایهی تفرقه و بیگانگی که در مواردی به دشمنی و ستیز و برادرکشی میرسید، پدید آمده است.
با آغاز بیداری اسلامی که نقطهی اوج آن سربرآوردن جمهوری اسلامی در ایران بود، اردوگاه استعمار غربی با تهدیدی بزرگ روبرو شد. شکست مکتبهای سیاسی شرق و غرب و غلط درآمدن و فروریختن ارزشهائی که استعمارگران، آن را تنها راه خوشبختی بشریت وانمود میکردند، خودآگاهی اسلامی را در میان تودههای مسلمان ریشهدار ساخت و ناکامیهای پیدرپی مستکبران در پوشاندن و خاموش کردن این فروغ الهی، نهال امید را در دل ملتهای مسلمان بارور ساخت.
نگاه به فلسطین امروز که در آن دولتی پایبند به اصل بیخدشهی « آزادی از اشغال صهیونیستی » بر سر کار آمده و مقایسهی آن با غربت و انزوا و ناتوانی ملت فلسطین در گذشته،
نگاه به لبنان که مسلمانان از جان گذشته در آن توانستند ارتش مجهز اسرائیل را با همهی کمکهائی که امریکا و غرب و منافقان به آن میرساندند، شکست دهند و مقایسهی آن با لبنانی که صهیونیستها هرگاه اراده میکردند تا هرکجای آن بیهیچ مانعی پیش میرفتند،
نگاه به عراق که ملت غیور آن بینی آمریکای مغرور را به خاک مالیده و ارتش و سیاستمدارانی را که با کبر و نخوت، از مالکیت خود بر عراق دم میزدند، در باطلاقی از مشکلات سیاسی و نظامی و اقتصادی گرفتار ساخته است، و مقایسهی آن با عراقی که حاکم خونخوار آن به پشتگرمی امریکا، نفسهای مردم را بند آورده بود،
نگاه به افغانستان که همهی وعدههای آمریکا و غرب در آن، فریب و دروغ از آب درآمده و لشکرکشی کمنظیر جبههی متحد غربی در آن، جز ویرانی کشور و فقر و کشتار مردم و اقتدار روزافزون مافیای موادمخدر به بار نیاورده است.
و بالاخره نگاه به جامعهی جوان در کشورهای اسلامی و نسل روبه رشد و روبه افزایشی که با گرایش به ارزشهای اسلامی و نفرت روزافزون از آمریکا و غرب در حال رشد و بالندگی است ..
نگاه به این همه میتواند بخت واژگون و سیاستهای شکستهخوردهی مستکبران غربی و پیش از همه آمریکا را به درستی به تصویر بکشد و شکلگیری هویت متحد اسلامی را نوید دهد.
اکنون دولت امریکا و سرمایهسالاری غرب و فعالان مفسد صهیونیست حقیقت زندهی بیداری اسلامی را حس میکنند و با اعتراف به این که سلاح و قدرت نظامی در برابر این حقیقت، کارآئی ندارد، همهی توان خود را در حیلهها و شیوههای سیاسی به کار میگیرند.
امروز روزی است که امت اسلامی چه نخبگان سیاسی و فرهنگی و دینی و چه تودههای مردم در آن، باید بیش از همیشه هوشیار باشند و حیلههای دشمن را بشناسند و با آن مقابله کنند.
یکی از کارآمدنترین حیلهها افروختن آتش اختلاف است. آنان با صرف پول و تلاش سراسیمه و بیدرنگ، در پی آنند که مسلمانان را سرگرم اختلافات میان خود کنند و بار دیگر با بهرهگیری از غفلتها و کجفهمیها و تعصبها، ما را به جان یکدیگر بیندازند.
امروز هر حرکت تفرقهانگیز در دنیای اسلام، گناهی تاریخی است. آنان که عنودانه گروههای عظیمی از مسلمین را به بهانههای واهی تکفیر میکنند؛ آنان که با گمانهای باطل، به مقدسات فرقههائی از مسلمین اهانت میکنند؛ آنان که به جوانهای از جان گذشتهی لبنان که مایهی سربلندی امت اسلامی شدند، از پشت خنجر میزنند؛ آنان که برای خوشامد امریکا و صهیونیستها از خطر موهومی بنام هلال شیعی سخن میگویند؛ آنان که برای شکست دولت مسلمان و مردمی در عراق ناامنی و برادرکشی را دامن میزنند؛ آنان که دولت حماس را که محبوب و منتخب ملت فلسطین است از هرسو زیر فشار قرار میدهند.. چه بدانند و چه ندانند مجرمانی به شمار میروند که تاریخ اسلام و نسلهای آینده از آنان با نفرت یاد خواهند کرد و آنان را مزدوران دشمن غدار خواهد دانست.
مسلمانان در همهی جهان بدانند که دوران تحقیر و عقب ماندگی جهان اسلام به سر آمده و دوران تازهئی آغاز شده است. این گمان باطل که کشورهای مسلمان باید برای همیشه در پنجهی اقتدار فرهنگی و سیاسی غرب اسیر باشند و در اندیشه و عمل و رفتار فردی و جمعی از آنان تقلید کنند، به دست خود غربیها و بر اثر طغیان و افراط و غرور آنان، از ذهنیت تودههای مسلمان زدوده شده است.
غرب بویژه پس از سردمداری آمریکا، با ستمهای آشکار و رفتارهای بی منطق و استکبار و غرور بی حد و حصر، در جهان اسلام به یک ضد ارزش تبدیل شده است. رفتار آنان با مردم فلسطین و متقابلاً رفتار آنان با دولت خونخوار صهیونیست؛ موضع آنان در قبال اعتراف رژیم صهیونیستی به سلاح اتمی و متقابلاً موضع آنان در برابر استفاده غیرنظامی ایران از انرژی هستهئی؛ حمایت آنان از حملهی نظامی بر لبنان و کمک تسلیحاتی و سیاسی به حمله کننده و متقابلاً ضدیت آنان با مدافعان جان برکف لبنانی؛ باجگیری دائمی آنان از دولتهای عربی و متقابلاً باج دهی همیشگی آنان به رژیم صهیونیستی؛ حمایت از اهانتکنندگان به مقدسات اسلام و حتی افتراء و اهانت صریح بلندپایگان غربی ازقبیل پاپ به این آئین الهی و متقابلاً جرم شمردن تحقیق و تردید دربارهی هولوکاست و کیان صهیونیستی؛ حمله نظامی و کشتار و ویرانی در عراق و افغانستان بنام دمــــوکراسی، و متقابلاً توطئه بر ضد دولتهای منتخب مردمسالار در فلسطین و عراق و آمریکای لاتین و هر جای دیگری که عوامل آمریکا و صهیونیست بر سر کار نیامده باشند؛ غوغای مبارزه با تروریسم و متقابلاً گفت و گوی پنهانی و حتی کمک به تروریستهای جرّار در عراق و غیره..
این رفتارهای نامعقول و کینه توزانه بر ملتهای مسلمان حجت را تمام کرده و به بیداری اسلامی کمک رسانده است. امروز چه بخواهند و چه نخواهند حرکتی عمیق و ریشه دار در دنیای اسلام آغاز شده است و همین حرکت است که در زمان متناسب خود به استقلال و عزت و حیات دوبارهی امت اسلامی خواهد انجامید.
این یک مقطع تاریخی تعیین کننده است. نخبگان و علماء و روشنفکران وظیفهی سنگینی در این مقطع بر دوش دارند. هرگونه ضعف و سست عنصری و غرضورزی و کوتاهی آنان میتواند به فاجعه منتهی شود. علمای دین در برابر اختلاف افکنی مذهبی ساکت ننشینند؛ روشنفکران در دمیدن روح امید در جوانان کوتاهی نکنند؛ سیاستمداران و زمامداران، مردم خود را در صحنه نگهدارند و به آنان تکیه کنند؛ دولتهای اسلامی همبستگی میان خود را تقویت کنند و از این قدرت حقیقی در برابر تهدید سلطه گران بهره مند شوند.
امروز سرویسهای جاسوسی آمریکا و انگلیس در عراق، در لبنان، در کشورهائی از شمال افریقا و در هر جای دیگری که بتوانند با همهی قوا در حال پراکندن ویروس اختلاف مذهبیاند. اجتماع حج باید ما را در برابر این بیمــاری مهلک مصونســازی کنــد و آیهی شریفهی: « و أطیعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا إن الله مع الصابرین » را پیوسته در برابرچشم ما قرار دهد.
امروز برائت از مشرکان ندای قلبی و فطری همهی ملتهای مسلمان است. موسم حج تنها نقطهئی است که این ندا میتواند از سوی همهی این ملتها با صدای بلند طنین افکند.
این فرصت را مغتنــم بشمـــارید و با دعـا برای امت اسلامی و دعا برای تعجیـل در ظهور مهدی موعود سلام الله علیه و عجل الله فرجه، از هر کرانه خود را در این اقیانوس عظیم شستشو دهید.
توفیق و خوشبختی و حج مقبول را برای همهی شما مسئلت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
سوم ذیالحجه 1427 مصادف با سوم دیماه 1385
85/10/9
10:14 ص
صدام حسین، دیکتاتوری که با خشونت تمام، ربع قرن بر عراق حکمرانی کرد، بامداد امروز (شنبه) اعدام شد.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، صدام در حالی به صورت ناگهانی اعدام شد که بخش اصلی جنایات او علیه سه ملت ایران، عراق و کویت ـ که با همکاری آمریکا انجام شده بود ـ مورد رسیدگی قرار نگرفت.
به گزارش «آسوشیتدپرس»، «برزان ابراهیم تکریتی»، برادر نانتی صدام و «عواد حامد البندر»، قاضی دادگاه انقلاب رژیم بعث هم با صدام اعدام شدند.
به گزارش تلویزیون عراق، ابتدا صدام، بعد برزان و بعد بندر اعدام شدند.
«مریم الرایس» کارشناس حقوقی و عضو سابق بلوک شیعی مجلس عراق گفت: از این مراسم به طور کامل فیلمبرداری شده و احتمال دارد پخش شود.
«نوری المالکی» در این مراسم حضور نداشت، ولی نمایندهای را فرستاده بود.
اعدام صدام، 56 روز پس از صدور حکم مرگ وی به خاطر کشتار 148 شیعه یک شهر به خاطر اقدام به ترور صدام انجام شد.
او در حال محاکمه به خاطر نسلکشی حدود 180 هزار کرد در شمال عراق بود. صدام علاوه بر این صدها هزار شیعه را در جریان انتفاضه سال 1990 عراق و نیز صدها هزار نفر از جوانان ایران را به شهادت رساند و هنوز صدهاهزار تن از مردم ایران از لطمات ناشی از جنایات او در زمان جنگ تحمیلی، رنج میبرند.
بسیاری از شیعیان عراق، علاقه زیادی داشتند تا مرگ و اعدام مردی را که رژیم سنی حاکم او، فشار زیادی بر آنان و کردها وارد کرده بود، ببینند.
روز پنجشنبه دو برادر نانتی صدام، او را در سلولش ملاقات کردند و صدام متعلقات شخصی خود را به آنها داد. او وصیتنامه خود را نیز به یکی از آنها داد.
مجازات مرگ در عراق بعد از حمله سال 2003 آمریکا در این کشور لغو شد اما دولت جدید دو سال پیش به این دلیل که باعث جلوگیری از ارتکاب جرم میشود آن را دوباره به اجرا درآورد.
مجازات اعدام در رژیم صدام نیز سالها به عنوان عامل سرکوب مخالفان سیاسی مورد استفاده بود. صدام در چند ماه نخست پس از رسیدن به قدرت در 16 جولای 1979 صدها نفر از اعضای حزب خود و ارتش را اعدام کرد. او در سال 1996 دستور اعدام دو داماد خود را اعلام کرد آنها به اردن فرار کرده بودند و پس از اینکه به آنها تضمین جانی داده شد، به بغداد بازگشتند.
85/10/9
9:20 ص
85/10/8
8:11 ع
جسد سه روحانی شیعه عراقی در مکه مکرمه کشف شد.
به نوشته روزنامه «جمهوری اسلامی»، خبرگزاری «براثا» اعلام کرد، سه روحانی شیعه عراقی که برای ادای مناسک حج تمتع به مکه سفر کرده بودند، سهشنبه هفته پیش ناپدید شدند و اجساد آنها روز سهشنبه در یکی از خیابانهای مکه کشف شد.
خاطرنشان میشود، سه روز پیش برخی رسانههای خبری عراق از برنامهریزی گروه تکفیری در عربستان برای حمله به حجاج شیعه عراق خبر داده بودند.
85/10/8
8:4 ع
بسیاری از پدیدههای دوران دفاع مقدس، بیبدیل و از جهاتی شگرف و تکرارناشدنی هستند، زیرا به لحاظ کالبدی، فضایی در مقطع جنگ هشت ساله ایجاد شد که علل وقوع آن در بستر تاریخ تفکر سیاسی اجتماعی شیعه و اتفاقاتی که در صحنه روابط بینالملل در اواخر قرن بیستم و فراز و نشیبهایی که در روند تحولات اجتماعی قرن اخیر رخ داد، قابل جستجوست.
فرماندهان دوران دفاع مقدس به اقتضای شرایط زمانی و مکانی و سطح و شکل آموزههای دینی، گاه از مسیر عشق عبور میکردند و گاه از راه عقل و البته باید گفت شخصیت آنان، الهامگرفته از منش و تفکر حضرت امام خمینی(ره) بود.
شهید احمد کاظمی در زمره فرماندهانی بود که به نحو بارزتری از تعلیمات عرفانی مبارزه مبتنی بر اندیشه امام راحل به درستی بهره گرفت و حماسههای تاریخی آفرید.
فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران اذعان دارند که احمد کاظمی از یک سو در برابر تودههای بسیجی متواضع و کاملا آشتیپذیر بود، لیکن آنگاه که آتش جنگ و دفاع و شبیخون دشمن شعلهور بود، بسیار سرسخت و آشتیناپذیر ظاهر میشد.
او نه تنها در آن سوی جبهه که در این سو نیز بر پایه عهد و پیمانی که تنها با خدای خود بسته بود، در جریان تصمیمسازی و تصمیمگیریهای عملیاتی بیدلیل انعطاف نشان نمیداد. تجزیه و تحلیل این تضاد رفتاری، تماما در چهارچوب فضای مدیریتی خاص زمان جنگ امکانپذیر میشود.
بیشک میتوان گفت این شیوه مدیریتی در درجه نخست، برای راویان و در مراحل بعد برای اندک نزدیکان احمد کاظمی، قابل فهم و درک بوده است. او به همان شدتی که در برابر پاییندستان رزمنده و بسیجی، نرمخو، ملایم و حمایتگر بود، در هنگامه بحث و مجادله بر سر طرحهای عملیاتی و انتخاب، فلش حمله علیه دشمن بعثی، سرسختانه، قاطع و غیراحساساتی رفتار میکرد و پس از ساعتها شناسایی شخصی و مستقیم منطقه هدف تهاجم و احتجاج با دیگر فرماندهان و ردههای مافوق، آنگاه که پای در کارزار مینهاد، ولوله به راه میانداخت و ستون به ستون دشمن را متزلزل میساخت تا جایی که حتی دشمن به فغان میآمد و زبان به اعتراف میگشود.
او به دلیل همین ویژگیهای منحصر به فردش، بارها قبل از هر عملیاتی، اعتراضها و انتقادهای زیادی را به خود معطوف میکرد، ولی در پی کسب احساس تکلیف و تشخیص برای اقدام به موقع، وقتی کاروان لشکرش را به راه میانداخت و در خطوط اول جبهه؛ چه در پهندشت جنوب و چه در قلل مرتفع و درهها و یالهای غرب کشور و چه در پشت خاکریزها آماج گلولههای مستقیم تانک که مثل رگبار تیر اجرای آتش میکردند قد میافراشت، روحیهای سرشار از موفقیت و ظفرمندی به سراسر اردوگاه خودی تزریق مینمود.
احمد در راستای احساس مسئولیتی که در برابر رزمندگان بسیجی داشت، در روزهای باقیمانده به عملیات، کلیه واحدهای ستادی و پشتیبانی را از نزدیک بازدید میکرد و از جمله برادران بهداری را به شرکت دادن بیشتر پزشکان در خط و برادران اطلاعات و عملیات را به انتخاب بهترین معبر و راهکار و برادران مهندسی را به احداث به موقع خاکریز و سنگر و... توصیه اکید مینمود و سپس شخصا برای کسب اطلاع از میزان پیشرفت این امور، حضوری پرمخاطره در خطوط مقدم پیدا میکرد.
سادگی، خلوص و تواضع و فروتنی او باعث شده بود در قلب رزمندگان و بسیجیها جا داشته باشد. به همه جا سرکشی میکرد و با ردههایی پایین لشکر از مسئول تعمیرگاه گرفته تا مسئول حمام، اسلحهخانه، بسیجیها تا گردان و... حضورا نشست و برخاست داشت. هرکس با او برخورد میکرد، شیفته مرام و اخلاق و ادب و حجب و حیای او میشد.
روحیات بسیجی و خلق و خو و رفتار و سخنانش، امکان ارتباط با نیروهای بسیجی را به خوبی برایش فراهم میساخت و به خوبی بر نیروهای مردمی فرماندهی میکرد.اگر زندگی فرماندههان شهید لشکرها چون احمد کاظمی، مهدی باکری، حسین خرازی، همت و زینالدین عمیقا بررسی شود، همه به این واقعیت مسلم ایمان میآورند که این فرماندهان، استادان بزرگ فن جنگ هستند و قطعا در رأس همه آنان، احمد کاظمی در قامت یک فرمانده نیرو که حیات مبارک او شانزده سال پس از جنگ ادامه پیدا کرد، در این فن از سرداران جاودانه تاریخ است.
کوبیدن دشمن برای تحمیل اراده خود بر دشمن و متقاعد کردن دشمن به نحوی مطمئن که در برابر این فرمانده توانمند و نابغه در میدان جنگ نمیتوان تاب مقاومت آورد، از احمد کاظمی برمیآمد و بس. وی پدیدهای بود که دیگر ممکن نیست به آسانی نظیر او به وجود آید.
شهید کاظمی و لشکر هشت نجف قهر الهی بودند که بر سر دشمن بعثی فرود میآمدند و خداوند احمد کاظمی و لشکر هشت نجف را برای کیفر دادن به سربازان متجاوز به ایران اسلامی فرستاد.
احمد با صداقت و خلوص و شجاعت و تدبیری بیمانند، خویشتن را در خدمت به ولایت و اسلام و مسلمین و ایران اسلامی مستحیل و ذوب کرد و 28 سال خستگیناپذیر و بیوقفه در قالب یک فرمانده مجاهد و عارف کوشید. عشق و خدمت به ولایت و نظام اسلامی و ایران اسلامی بر روح او مسلط بود. فعالیتهای فکری، هوش، تحرک فوقالعاده و گرایش دایم برای کوبیدن دشمن در هر نقطه و مکانی از خطوط برجسته احمد کاظمی بود.
شهید کاظمی به اعتقاد تمام فرماندهان و صاحبنظران نظامی، برجستهترین تاکتیکدان (پیروزی در نبردها) و هم استراتژیستی خبره بود و تشخیصهای صحیح راهبردی داشت. مثل شهید مهدی باکری کم حرف میزد ولی زیاد عمل میکرد. مهدی، حسین و احمد اهل اظهارنظرهای مبسوط نبودند و در جلسهها، تطویل کلام نداشتند.
خیلی خلاصه اظهارنظر میکردند و حرف میزدند و اغلب خاموش بودند. امام علی(ع) در وصف یکی از برادران دینی خود در نهجالبلاغه میفرماید: بیشتر روزگار خاموش بود و اگر میگفت، غلبه میکرد و تشنگی پرسندگان را فرو مینشاند. کاظمی هم مثل مهدی، مصداق این فرمایش مولی امیرالمؤمنین بود.
هرگز مشتی و دستی و شلاقی بر سربازش در میدان نزد، بلکه رزمندهاش را با تشویق و افتخار و معنویت و ادب و شجاعت به جنگ وا داشت و سربازانش وقتی اراده آهنین و صلابت روح و شجاعت و ادب احمد را در میدان جنگ میدیدند، برای پیشروی و حمله به دشمن، سر از پا نمیشناختند.
عملیاتها و جنگهای احمد همه از روی اسلوب و قاعده بود. حرکاتش سنجیده و با اصول و قواعد فن نظامی تطبیق داشت و درستترین تاکتیک را در صحنه رزم پیاده میکرد و بسیاری از سرداران قادر نبودند به گرد پای احمد هم برسند و از این به بعد هم باید بکوشند درخشانترین عملیاتهای جنگی خود را از او تقلید کنند.
احمد به خوبی نقشه جغرافیایی را میشناخت و از همه افراد یگانهایش بهتر از نقشه استفاده میکرد. با این حال هیچ وقت به نقشه جغرافیایی محدود نمیشد، چشم از نقشه برمیداشت و به زمین عملیات پا میگذاشت. پیش و پس از پرداختن به نقشه، زمین را که توجیه میشد و فرماندهان تحت امر را که توجیه میکرد، افراد را تهییج میکرد، با خطابهاش هیجان به جان رزمندگان میریخت. فرمان صادر میکرد، «یازهرا» و «یاحسین» میگفت.
به نماز و دعا و قرآن متوسل میشد. اشک میریخت، فریاد میزد و فرمان صادر میکرد و در نزدیکترین نقطه به دشمن حاضر میشد و ستونهای مهیب رزمندگان را به حرکت وا میداشت. در چنین شرایطی، هیچ فرماندهی از دشمن در برابر نیروهای پرشور احمد، تاب مقاومت نداشت چون بر توپخانه، ادوات زرهی، مکانیزه، پیاده، لجستیک، اطلاعات و عملیات و ارتباطات مسلط بود و به همه فرمانهای دقیق میداد. از آتش توپخانه و ادواتش به بهترین شکل استفاده میکرد و به شدیدترین وجه ممکن علیه دشمن آن را به کار میگرفت.
احمد کاظمی نه جنگ کلاسیک را که برای دشمن شناخته شده بود، پیاده میکرد و نه واحدش را در دستههای کوچک پراکنده میکرد و عملیات چریکی و نامنظم میکرد، بلکه شیوه جدیدی که در سپاه به تکامل رسیده بود به کار میبست. جنگ انقلابی و مردم با لشکر، با تاکتیکهای جدید و نو به نو و آرایشهای فشرده و تازه که دشمن را بیاندازه آسیبپذیر میکرد.
احمد کاظمی و لشکرش، شمشیر برنده فرمانده کل سپاه، در جنگ بود و تاکتیک ویژه و سر اصلی نبرد و طرز رسیدن به هدف اصلی را فرمانده کل سپاه با دو، سه فرمانده در جنگ از جمله احمد به نتیجه میرساند.
در پایان آنچه باید به عنوان قطرهای به این قطرات بازگوشده از سرگذشت احمد کاظمی اضافه کرد، این است که وی، چریک، رزمنده، برمانده و مؤمن بابصیرتی بود که همیشه در وضعیت فعال وارد حوادث تاریخی میشد و در این حالت و با این ویژگی بود که به وقایع پیش روی انقلاب اسلامی مینگریست. او مانند همتای خود، حسین خرازی در نگاه اولیه و سطحی، جزو فرماندهان عملگرایی به شمار میرفتند که در هشت سال دفاع مقدس با ظرفیتی بسیار عالی در حیطه مسئولیت نظامی خویش گاهی در مقیاس ملی اقدام میکردند و گاه با تأکید بر جغرافیای تأسیس لشکر تحت فرماندهی خود به تجزیه و تحلیل مسائل با عینک محلی و تصمیمگیری برای نمایش مسئولیت و ایمان در محدوده شهری و زادگاهیشان مجبور میشدند. طبیعی است در چنین فضایی تناقضنما (پارادوکسگونه) و بنا بر تأثیرات ذاتی جنگ و دفاع، کمابیش رفتار آنها رنگ پراگماتیسم به خود بگیرد و ناظران خارج از حوزههای عملیاتی و حیطههای نظامی و لشکری را به قضاوتهای غیرمنصفانه و بیراهه سوق دهد، اما همانگونه که در سطور پیش آمد، احمد به دلیل اینکه به روشنی نشان میداد نه نتیجهگراست و نه سودمحور، هیچ گاه دچار آفتهای پراگماتیستی نشد و نظام تنبیه و تشویق خود و دیگران جز رضایت حق و سربلند نگاه داشتن پرچم دین، ارزش دیگری را موجد و منشأ نمیپنداشت.
منبع: وبلاگ آثار شهدا - بازتاب
85/10/8
8:1 ع
بیان جبر، وزیر اقتصاد و دارایی عراق با علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی
بیان جبر: اومدم ببینم داری یه چند میلیاردی دستی بدی... خیلی پول لازم هستم.
علی لاریجانی: این دفعه شرمنده... خیلی گرفتارم به خدا... انشاءالله دفعه بعد که اومدی... .
به نظر شما، من که تا به حال ده، دوازده بار سر به سر برادران نماینده گذاشتهام، اگر این بار با خواهران نماینده شوخی کنم، ناراحت میشوند!
بیخیال... سر به سر همان برادران میگذاریم که خطرشان کمتر است.
زریبافان به عضویت هیأت مدیره باشگاه استقلال درآمد.
ـ حالا که این همه مدیریت و درایت و کارآمدی منو نمیخوان، منم لباسم رو میپوشم و از شورای شهر میرم... آخ... آخ.. یکی منو از این تو نجات بده... کمک!
میزگرد خبری منتخبان شورای شهر در باشگاه خبرنگاران جوان برگزار شد.
ابتکار با خودش: اگه اون زمان، دو سه تا از این مرتضی طلاییها داشتیم، میتونستیم ده تا سفارت دیگه رو هم تسخیر کنیم... ماشاءلله!
سال نو مسیحی دارد از راه میرسد.
پاپانوئل: پدرم دراومد تا وسط اقیانوس لوله بخاری پیدا کنم!
منبع: بازتاب
85/10/8
8:0 ع
تجربیات چندین ساله نظامیان آمریکا در دخالت و اشغال مناطق مسلماننشین، آنها را به این تصمیم رسانده که ولو با دادن امتیاز استخدام امام جماعت در پادگان یا دادن افطاری به مسلمانان آمریکایی، استفاده خود را در جنگ از آنان ببرند.
به گزارش سرویس بینالملل «بازتاب» به نقل از «کریستین ساینس مانیتور»، در حالی که نیروهای آمریکایی در حال جنگ با مسلمانان افراطی هستند، پنتاگون و نیروهای مسلح آمریکا در خانه به دنبال استخدام سربازان مسلمان هستند.
یکی از اهداف این طرح، علاقهمند کردن مسلمانان به ارتش است که نیاز به افسران و نیروهایی دارد که بتوانند به عربی و دیگر زبانهای مرتبط صحبت کرده و فرهنگ مناطقی مانند عراق و افغانستان را درک کنند. این تلاش جوانب گستردهتری نیز دارد. مقامات پنتاگون میگویند که به دنبال ایجاد درکی متقابل با مسلمانان در آمریکا و خارج از مرزها هستند و هدف آنان جلب حمایت مسلمانان برای اهداف جنگی آمریکاست.
از جمله این تلاشها برای جذب مسلمانان، میتوان به اقدامات زیر اشاره کرد:
ـ بیشتر آکادمیها و پایگاههای آمریکایی، نمازخانههایی ایجاد کردهاند.
ـ عدهای امام جماعت به صورت تماموقت و نیمهوقت به عنوان پیشنماز در آکادمیها و برخی پایگاههای نظامی حضور دارند.
ـ افسران ارشد غیرمسلمان و مقامات پنتاگون، جشنهای مذهبی مسلمانان را با دیگر مسلمانان در داخل و خارج آمریکا جشن میگیرند.
«گوردون انگلند» از مقامات ارشد وزارت دفاع آمریکا میگوید: «این کارها یک پیام دارد؛ اینکه مسلمانان و مذهب اسلام به طور کامل قابل انطباق و سازگاری با ارزشهای غربی هستند».
در دو سال گذشته، خود «انگلند» میزبان ضیافت افطار در ماه رمضان بود و مهمانان او سفرا، رهبران جامعه مسلمانان آمریکا و مسلمانانی بودند که در نیروهای مسلح آمریکا خدمت میکردند.
بوش نیز در ماه اکتبر در کاخ سفید مطابق چند سال پیش ضیافت افطاری برگزار کرد. ژنرال «رابرت ماگنوس»، جانشین فرمانده نیروی دریایی آمریکا هم در واشنگتن اقدام مشابهی را به عمل آورد.
استخدام در نیروهای مسلح آمریکا بنا بر مذهب نبوده، ولی پنتاگون برآورد میکند که دستکم 3386 مسلمان تا ماه سپتامبر در ارتش آمریکا خدمت میکردهاند. آمار دقیقی در این مورد قابل دسترسی نیست، چراکه این افراد هرچند در زمان استخدام درباره مذهبشان مورد سؤال قرار میگیرند، این اطلاعات فاش نمیشود. آنان اضافه کردند که آفریقایی ـ آمریکاییهای مسلمان، بیشترین درصد این افراد را تشکیل میدهند.
در 6 ژوئن، «انگلند» یک نمازخانه را در مرکز «کووانتیکو» در نزدیکی واشنگتن افتتاح کرد. این پایگاه 6100 نیرو داشت که 24 نفر آنان مسلمان هستند. مسلمان این مرکز همچنین از مزایای بیشتری نسبت به دیگر نظامیان برای انجام اعمال مذهبی خود برخوردارند. مثلا در ماه رمضان، وقت کافی برای خوردن سحری و افطاری به آنان داده شده و مجبور به تمرینات سخت بدنی نیستند.
سربازان مسلمان میگویند: گاهی برخوردهایی با غیرمسلمانان پیش میآید، اما در جنگ این مسائل مهم نیست.
«نیکلاس بورگس» که مسلمان و در حال گذراندن دوره کماندویی است، میگوید که دوستانش او را «اسامه بن بورگوس» صدا میزنند، اما همه این مسائل تنها شوخی است و من تنها با یک لبخند، پاسخ آنان را میدهم.
ستوان «جمیل الکتان» که اصلیت سوری دارد، میگوید که دانش او از زبان عربی و آشناییاش با فرهنگ عرب دو فاکتور مهم در دو مأموریت وی در عراق بوده است.
او میگوید: من نه تنها به همرزمانم کلمات کلیدی عربی را آموزش میدادم، بلکه به آنان نشان میدادم که همه مسلمانان افراطی نیستند و همچنین با بسیاری محلیها هم دوست شده بودم که گاهی اطلاعات خوبی به من میدادند. نیروهای مسلح آمریکا، برنامه آشنایی با فرهنگ خاورمیانهای را در سراسر پایگاههای نظامی به اجرا درآوردهاند.
85/10/7
2:54 ع
قطعنامهای کماهمیت و بیخاصیت
شورای امنیت سازمان ملل، سرانجام قطعنامهای را علیه ایران تصویب کرد که چون به قول رئیسجمهور محترم، کاغذپارهای بیش نیست و سخنگوی دولت هم خبر داد که اعضای این شورا به شدت از صدور آن قطعنامه پشیمان هستند، ارزشش را ندارد که بیشتر از این وقت رویش بگذاریم. فعلا از همه اینها مهمتر آن است که همانطور که آقای حاجیبابایی هم در مصاحبه با نشریه الکترونیکی «روز» تأکید کرده، مطبوعات و رسانههای داخلی به جای ترکیب «قطعنامه تحریم ایران» از «قطعنامه ضدایرانی شورای امنیت» استفاده کنند. (ضمنا بعد از اینکه انشاءالله با تدابیر مجلس و دولت اصولگرا پرونده هستهای ایران به زبالهدان تاریخ سپرده و چرخه سوخت ما هم کامل شد، یکی هم محض رضای خدا معلوم کند که اگر این سایت مستحق فیلتر است، چرا نمایندههای اصولگرا با آن مصاحبه میکنند؟ خدا به سر شاهد است، حتی مصاحبه عشرت خانوم شایق را هم در روز دیدهایم!)
خودآموز شناخت سایتهای نامرتبط با دولت
اداره کل روابط عمومی ریاستجمهوری اعلام کرد برخی سایتهای خبری که قانون و شئون اخلاقی را رعایت نمیکنند و به نظر میرسد که حامی دولت هستند و یا دولت حامی آنهاست، ارتباطی با دولت ندارند.
بدینوسیله چند راهکار سریع و آسان برای شناخت سایتهای نامرتبط با دولت اعلام می شوند:
1- در ابتدای راهاندزی اینسایتها و در حالی که روزی 50 تا بازدیدکننده (با احتساب دستندرکاران سایت و اقوام آنها) هم ندارند، سخنگو، دبیر و این جور چیزهای دولت با این سایتهای کاملا نامربوط با دولت مصاحبه اختصاصی میکنند.
2- همسر سخنگوی دولت برای این سایتها مقاله و یادداشتهای آتشین مینویسد.
3- روزنامه دولت (اخیراً «ایران» تلفظ میشود!) هر روز چندین خبر و حتی گزارش را با ذکر منبع از این سایتها نقل میکند.
4- اخبار عزل و نصبها و حتی مکالمات رییسجمهور در محافل خصوصی، قبل از اینکه حتی بهگوش موشهای دیوار برسد، در این سایتهای کاملا مستقل و نامرتبط با دولت منتشر می شود.
5- گردانندگان بعضی از این سایتها، با اعضای بعضی از هیات دولتها به حج اعزام میشوند.
6- دفتر این سایتها در اماکن دولتی قرار دارد.
7- تمام منتقدان دولت و یا کسانی که قرار است در آینده منتقد دولت باشند و یا کسانی که احتمال دارد در آینده تصمیم بگیرند که از دولت انتقاد کنند یا نه، مورد عنایت این سایتها قرار گرفته و از همین الان به درجات دزد، جاسوس، غارتگر بیتالمال، فاسد و... نایل میشوند.
نامههای سرگردان
روزنامه «سرمایه» از نامه انتقادآمیز 54 تن از اساتید کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاههای ایران خطاب به محمود احمدینژاد خبر داد. گویا، اساتید گمان میکنند مشکل کشاورزی ایران با نامه به رئیسجمهور برطرف میشود و این در حالی است که هیچ مشکلی با نامه حل نمیشود، مگر اوضاع نابسامان سیاهپوستان آمریکا و انحراف بعضی از پیروان حضرت مسیح(ع) و لطمه خوردن به منافع ملی آلمان... که در مورد همه اینها خوشبختانه رئیسجمهور نامههای مفصلی به بوش و پاپ و مرکل و غیره و غیره نوشته است؛ بنابراین، از هرگونه اساتید اقتصاد و کشاورزی و غیره و غیره به خصوص در دستههای پنجاه تایی خواهشمندیم وقت جناب رئیسجمهور را با نامهپراکنی به خود مشغول نکنند و بدانند که جناب دکتر احمدینژاد مثل کوه سنگی در مواضع خود استوار هستند.
از آوردن اطفال خودداری فرمایید
این روزها فصل حراج «فوریت» در مجلس شورای اسلامی است، به طوری که کم مانده برای تعمیر یک آبسردکن مستقر در راهرو مجلس هم نمایندهها دو فوریت تصویب کنند! در همین رابطه صبح سهشنبه، سی، چهل فوریت در بستههای یکی و دوتایی تصویب شد که مهمترین آنها تصویب دو فوریت برای طرح افزایش سن رأیدهندگان به هجده سال است. گویا، بسیاری از نمایندهها به تازگی متوجه شدهاند که در ممالک فرنگ، سن رأیدهندگان هجده سال است و میخواهند در این مورد همسانسازی انجام دهند تا انشاءالله ما هم به سرعت (با قید دو فوریت!) به پس و پسلههای تمدن بزرگ برسیم؛ بنابراین، لطفا از این به بعد، از آوردن اطفال زیر هجده سال به خصوص نوجوانهای سیزده تا هفده ساله به پای صندوقهای رأی خودداری بفرمایید، چراکه این عزیزان متأسفانه به مرحله تشخیص خوب و بد نرسیدهاند.
تبصره خیلی مهم: البته مشخص است که شرکت در جنگ و جان دادن در راه میهن، احتیاج خاصی به تشخیص خوب و بد ندارد، و حضور این اطفال فقط در پای صندوقهای رأی مجاز نیست.
فلذا تا اطلاع ثانوی شرکت در هرگونه جنگ و حضور در جبههها برای این غیورمردان کوچک، مجاز میباشد!
تجزیه و تحلیل یک نامه
ماجرای انتخاب تیتر برای مطالب در سایت «بازتاب» هم برای خودش ماجرایی دارد که چون برای خودش است، ما به آن نمیپردازیم و تنها به این تیتر برای نامه محسن رضایی به اصولگرایان میپردازیم که در نوع خودش منحصر به فرد است: «نامه به اصولگرایان: شیر یا خط، خاتمی یا احمدینژاد؟!».
من از طرفی نه چون حال و حوصله و نه سوادش را دارم که بروم متن کامل این نامه را بخوانم و از طرف دیگر هم به عنوان یک طنزنویس حنّاق میگیرم که در مورد محسن رضایی چیزی ننویسم، ترجیح میدهم در حد تجزیه و تحلیل تیتر هم که شده، در اینباره چیزی قلمی کنم. با اجازه!
نامه: چیزی که برای کسی مینویسند. قدیمترها چون «میرفت به سویش»، درخواست میکردند که «ببوسد رویش». اما در مورد اصولگرایان، حداکثر مصافحه درخواست میشود: ای نامه که میروی به سمتش... از جانب من بگیر دستش (آن هم با حفظ و رعایت شدید شئونات اسلامی و حدود شرعی)
به: حرفی که هم میتواند ربط باشد و هم اضافه. هرچند که در ادبیات سیاسی معمولا حرفها، اضافه و بیربط هستند.
اصولگرایان: مرکب از اصول + گرایان (که در حقیقت به صورت اصول + گروان بوده است؛ به معنای کسانی که اصول را گرو گرفتهاند). معمولا در ایران هر گروهی برای حیات خود، چیزی را به گرو میگیرد مثل اصلاحطلبان که روشنفکری در گرو آنها بود، کارگزاران که سازندگی را در گرو خود داشتند و ... حتی به تازگی بوها و رایحهها هم گروگان گرفته میشوند. اصولگرایان منسجمترین گروه فکری سیاسی در تاریخ دو هزار و پانصد و اندی ساله ایران هستند که اخیرا از شدت انسجام و تراکم، روزی چند مرتبه شکاف هستهای میدهند.
:: دو نقطه، یک نقطه که بدون مرجّح سوار یک نقطه دیگر شده؛ یک نماد تبعیض که باید هرچه سریعتر با آن برخورد کرد.
شیر: حیوانی درنده، مایعی سفیدرنگ و مقوی، ابزاری برای قطع جریان، شیر عَلَم. معنای آن فقط در رابطه و کارکرد جمله مشخص میشود.
یا: «با» به علاوه یک نقطه اضافه یا «پا»ی یک نقطه از دست داده یا «تا»ی نقاط افتاده.
خط: این کلمه هم مثل شیر، معانی گوناگونی دارد و جز در رابطه با کارکرد آن در ساختار مشخص نمیشود، تا آنجا که میتواند شناسه گروههای تندرو و گروگانگیر هم باشد. (برای احتراز از دردسر، هیچ مثالی نمیزنیم!)
،: ویرگول
خاتمی: فردی آرام، ریلکس، خندان، باحال، بیآزار، PHهفت، کاملا مناسب برای استفاده در هر نوع پوستر انتخاباتی، آدمی برای شهر فردا. حملهاش از باد باشد دمبهدم.
یا: ر.ک به یای قبلی.
احمدینژاد: فردی متفکر، ملیح، اهل مشورت، با تأنی، با گذشت و صبور که رایحه خوش خدمت میدهد. معجزه هزاره سوم، توپ!
؟: علامت سوال. تنها علامت سجاوندی که چپ میزند و یادآور «داس» است.
!: علامت تعجب. وقتی یک نفر یک کار عجیب می کند و یا یه نامه شگفتآور می نویسد و یا حرفهای عجیب و غریب می زند یا وعدههای ناممکن میدهد یا ادعا میکند که گرانی نیست... این علامت بهوجود میآید!
تو که کشتیش!
چند تن از مقامات امنیتی و دیپلماتهای ایرانی که برای دیدار و گفتوگو با جلال طالبانی، رئیسجمهور عراق، به این کشور رفته بودند، توسط نیروهای آمریکایی دستگیر شدند. پس از این ماجرا، سخنگوی رئیسجمهور عراق خبر از «خشم و عصبانیت» طالبانی داد. در همین رابطه، اقدامات بالاترین مقام «اجرایی» کشور عراق در واکنش به این موضوع که احتمالا در آینده نزدیک منجر به آزاد شدن مقامات بازداشتشده خواهد شد، اعلام میشوند:
ـ اخم، سی ثانیه
ـ نچنچ، چهار مرتبه
ـ خاراندن بناگوش، پانزده ثانیه
ـ قدم زدن در طول اتاق، سی فوت
ـ ضرب گرفتن انگشتان روی شیشه میز تحریر، 45 ثانیه
ـ دستور برای آوردن گلگاوزبان، دو مرتبه
ـ گزیدن لب پایینی به وسیله دندانهای بالایی، دو مرتبه هر کدام به مدت پانزده ثانیه
ـ بغض، سه دقیقه
ـ پاک کردن قطره گوشه چشم با دستمال ابریشمی، یک بار
ـ لالا... تا حالا!
85/10/7
2:52 ع
آقای احمدینژاد در حال کف زدن و شادمانی
من نمیدانم چرا وقتی اینطور عکسهایی از آقای احمدینژاد میبینم، یاد آن شعر معروف میافتم:
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت ... آری به اتفاق جهان میتوان گرفت!
کسی میداند چرا محسن رضایی اینجور به «سرشانه» بادامچیان نگاه میکند؟
سردار رویانیان این روزها مشغول اخذ حال از ایرانخودرو است.
یک نماینده به سردار: حالا کاریست که شده و چار نفر هم سوختهاند... من ضامن میشم... خدا رو خوش نمییاد ... گناه دارن ... .
دوازدهمین دوره انتخابات شهردار مدرسه در حال برگزاری است.
Reza! از حالا؟!
نمایشگاه خودرو در شیراز برپاست.
ـ الو... ایرانخودرو ... مثل اینکه چند تا لولاهای در ماشین ما رو جوش ندادین ... !
سگ با خودش: هرچی فکر میکنم میبینم این نظم نوین جهانی فقط به درد بعضیها میخوره!