انتشار برخی تحلیلها و دیدگاهها، از بروز تحلیلهای نزدیک به واقعیت درباره ساختار جمهوری اسلامی ایران در مراکز پژوهشی ایالات متحده حکایت دارد.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، مقاله «نگاه جهان به قدرتمندترین رهبر ایران» The world view Iran"s most powerful leader که توسط کریم سجادپور، کارشناس مسائل ایران بنیاد صلح کارنگی در واشنگتن نگاشته شده، از این دست است.
وی در پژوهشی نزدیک به چهل صفحه، به کنکاش در سخنرانیها، نوشتهها و مواضع رهبر انقلاب در سه دهه گذشته پرداخته و مینویسد: شاید در جهان، هیچ رهبری وجود نداشته باشد که به اندازه آیتالله خامنهای برای مسائل جاری جهان اهمیت داشته باشد، اما همزمان تا این حد برای جهانیان ناشناخته باشد.
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی مهمی در سفر دی ماه گذشته به یزد، در جمع دانشجویان با اشاره به موضوع رابطه ایران و آمریکا تأکید کردند، قطع رابطه ایران و آمریکا ابدی نیست، اما هر زمان که رابطه ایران و آمریکا مفید باشد، خود ایشان اعلام میکنند.
برخی این اظهارات ایشان در آن مقطع را پیامی برای جلوگیری از برخی اقدامات ناپخته ارزیابی میکنند.
کریم سجادپور در بخشی از مقالهاش مینویسد: مقامهای آمریکایی هنگامی که با این انتقاد مواجه میشوند که «چرا به تماس با ایران نمیپردازند»، در پاسخ میگویند، با چه کسی در ایران باید گفتوگو کرد. با اینکه پاسخ شاید آیتالله خامنهای باشد، واقعیت آن است که تا زمانی که [آیتالله] خامنهای رهبر باشد، تغییر بنیادی در سیاست داخلی یا خارجی ایران هم غیرمحتمل است.
سجادپور می افزاید: آیتالله خامنهای به این دلیل به مقام رهبری انتخاب شد که به آرمانهای انقلابی و آموزههای آیتالله خمینی وفادار بود.
البته در این مقاله به انعطافهای رهبر انقلاب نیز اشاره شده است.
نویسنده مقاله میگوید: هر طرحی که آمریکاییان برای برقراری تماس با ایران طراحی کنند و آیتالله خامنهای را در نظر نیاورند، پیشاپیش محکوم به شکست است.
کریم سجادپور مینویسد: رابطه موفق، رابطهای است که در پی برقراری مجراهای ارتباطی با دفتر رهبری و ترجیحا شخص آیتالله خامنهای باشد.
وی میافزاید: اقدام ناموفق دولت کلینتون که [آیتالله] خامنهای را دور میزد و همچنین پرداختن به خاتمی و اصلاحطلبان در سال 2000، نمونههایی در همین زمینه به شمار میروند.
اما در این مقاله همچنین گفته شده است که طرف قرار گرفتن با رهبر انقلاب، شاخصها و ویژگیهایی نیز دارد که باید رعایت شوند.
در مقاله به دو مورد اشاره شده است: [آیتالله] خامنهای باید متقاعد شود که ایالات متحده آماده است مشروعیت جمهوری اسلامی را به رسمیت بشناسد و به آن احترام بگذارد و همچنین باید متقاعد شود که سیاست آمریکا، تغییر رفتار ایران است و نه تغییر رژیم.
نویسنده ویژگی دوم را این چنین برمی شمارد: [آیتالله] خامنهای هرگز توافقی را که متضمن قبول عقبنشینی یا پذیرفتن شکست باشد نخواهد پذیرفت و حتی در برابر اعمال فشار هم تن به مصالحه نخواهد داد. چون عمیقا باور دارد سازش در برابر فشار، نتیجه معکوس میدهد و به افزایش اعمال فشار منجر میشود.
سجادپور در پایان میافزاید: اما اگر فقط یک نکته باشد که آزموده شده و درست است، همانا این نکته است که دیدگاه تماس با ایران اگر هدف خود را نادیده گرفتن، دور زدن یا دست کم گرفتن [آیتالله] خامنهای قرار دهد، محکوم به شکست است.