88/4/26
12:24 ص
در شرایطی که فضای انتخابات، ظرفیت رسانهای کشور را به خود مشغول کرد، اتفاقی عجیب در فدراسیون فوتبال افتاد که هنوز اهالی ورزش در بهت آن قرار دارند.
به گزارش رجانیوز، افشین قطبی که نشان داده شومن توانمندی است و هر روز از خود چهره ای جدید به نمایش می گذرد، از پیشنهادهای متعدد اروپایی(!) خود صرف نظر کرد تا هدایت تیم ملی فوتبال ایران را بر عهده گیرد.
وی که مصاحبه های عجیبی درباره جامعه ایرانی کرده و به آن توهینهای متعددی کرده بود، به یک باره نظرش را تغییر داد و راهی ایران شد. وی با وعده هایی دروغ، هدایت تیم ملی را پذیرفت و از صعود به جام جهانی گفت؛ اما او که در این دوران، چهره واقعیاش در حال عیان شدن بود، نتوانست به هدفش برسد. اما تیم ملی در 3 دیدار آخر با قطبی نتوانست بازی قابل قبولی به نمایش بگذارد و سرانجام، جام جهانی را از دست داد. در این میان، قطبی هم سریع، بار سفر را بست و انگار نه انگار که پول ملت را برای چه هدفی گرفته است!
در این شرایط، کارشناسان و مردم انتظار انتخاب سرمربی شایسته و صادق را برای تیم ملی فوتبال داشتند؛ اما به یکباره، افشین قطبی با تکرار وعدههای جدید برای 4 سال دیگر به عنوان سرمربی انتخاب شد تا تعجب همگان را موجب شود. او بار دیگر وعده هایی داد و به این عنوان انتخاب شد. در مورد میزان قرارداد او و اینکه او در این مدت که در ایران بوده و خود را مربی معرفی کرده، ابهاماتی وجود دارد؛ اما چه شد که او برای چند سال دیگر بر این مسند تکیه زد؟ چه ارتباطاتی دخالت داشت و چه کسانی منتفع شدند؟
ریشه های این انتخاب را باید در برخی رفت و آمدهای محفلی ردگیری کرد. برای رسیدن به حقیقت ماجرا هم، از مهدی حاج باقر، مدیر برنامه های وی باید شروع کرد. وی که هیچ سابقه ورزشی ندارد و از امور حقوقی هم سررشته ای ندارد، در سال های اخیر رابط قطبی با رسانهها بوده است. وی در جریان سازی برای ایجاد شرایط جهت حضور این آنالیزور در فوتبال ایران، با برخی رسانهها همکاری نزدیکی داشته است. حاج باقر دایی پژمان نوزاد، ایرانی مقیم امریکا، است. اما نوزاد کیست و چه نقشی دارد؟
این ایرانی- امریکایی، از دوستان و یاران نزدیک "الف.ل" است. وی نقش واسطه را در روابط خارجی دارد و در ینگه دنیا نیز لابیهایی دارد که خود، جای تردید و سؤال است.
"الف.ل" که در نوشتههای اخیر برخی سایتها، از او با عنوان "ابوالفساد فوتبال" یاد شده، بازیگردان پنهان تمام اتفاقات است. اوست که دستور می دهد قطبی چه بگوید و چه کند.
وی که درباره دوران مربیگری اش و روابط با بازیکنان، ابهاماتی وجود دارد، سردرمدار جریان فساد مالی در فوتبال است. او بود که این موضوع را در ورزش نهادینه کرد و شبکهای از شاگردان خود را هم روانه سایر روزنامه ها و صدا و سیما کرد. اینکه چه می شود یاران وی به رسانه ملی هم رخنه می کنند، نکته ای قابل توجه است!
اما این معادله هنگامی پیچیده تر می شود که بدانیم، آقای ل با این سابقه، همه کارهی نشریه ای بوده که متعلق به مهدی تاج، نایب رئیس اول فدراسیون فوتبال بوده است. این دو روابط نزدیکی با هم داشته و سال ها با یکدیگر همکاری داشته اند. اگرچه تاج پس از 4 سال وی را برکنار کرد اما انتشار روزنامه نیز پس از مدتی متوقف شد. تاج نیز که دورانی مدیر برخی شرکت های اقتصادی بوده، اکنون رابط فدراسیون و سازمان ورزش به شمار می رود.
این حلقه ارتباطی، چه معنایی می تواند داشته باشد؟ به نظر می رسد باید قبول کرد راهی غیر از لغو این قرارداد باقی نمانده و نهادهای نظارتی باید وارد عمل شوند. در صورتی که فدراسیون به این موضوع واکنشی نشان ندهد، ابعاد جدیدی از این قرارداد و بازیگردانان آن افشا خواهد شد.