88/4/5
11:26 ص
محمد مهدی تهرانی: تاریخ زیاد به خود دیده است کسانی را که به نام اخلاق، اخلاق را ذبح کرده اند؛ کسانی را که به نام دموکراسی، حقوق مردم را نادیده انگاشته اند و کسانی را که به نام قانون گرایی، قانون را به مسلخ بردند. در انتخابات ریاست جمهوری از جمله تاکیدات میرحسین موسوی در بازه زمانی تبلیغات انتخاباتی پایبندی به اخلاق و بازگشت به آداب اسلامی بود. شعار "ادب مرد به ز دولت اوست"، شعاری بود که وی و حامیانش بارها و بارها تکرار کردند و برای آنکه مستند در جریده تاریخ بماند، پوسترش را هم طراحی کردند.
زمان که گذشت، همان مدعیان اخلاق و ادب، بالاترین حجم توهین ها را به شخص دوم کشور و رییسجمهور منتخب مردم نثار کردند و او را فرعون، دیکتاتور و مستبد لقب دادند! همان ها قانون را زیر پا گذاشتند و علی رغم تأکیدات رهبر انقلاب شیرینی پیروزی 22 خرداد را به کام مردم زهر کردند و همان ها که از حق و رای مردم می گفتند، به جای پذیرش شکست به انتخاب مردم دهن کجی کردند و پیشاپیش خود را رییسجمهور قانونی کشور دانستند. اما اینکه چگونه 11 میلیون رأی را می توان جا به جا کرد، پرسشی است قابل تأمل که همان ها باید پاسخگو باشند.
در این مجال برخی تخریب ها و توهین ها را که در بازه زمانی کمتر از یک ماه تنها از سوی یکی از سایتهای خبری متعلق به موسوی منتشر شده است، برای ثبت در تاریخ مرور می کنیم؛ تا همه بدانند در فقدان حضور جدی مدعی العموم به منتخب برآمده از آرای ملت چه رفته است و مدعیان اخلاق و ادب و پایبند به اصول چه کرده اند. تا همه بدانند چه کسانی باید به جای عدالت دنبال ادب بروند!(1)
الف) دولت مستبد و دیکتاتور و فرعونی
نسبت دولت استبدادی برای دولت نهم نسبتی نبود که تنها یک بار و احیاناً از روی غفلت داده شده باشد. نه تنها سایت خبری قلم رسماً نوشت:« آنچه امروز در جریان انتخابات مشاهده می شود، نشانه های فروپاشی یک دولت استبدادی است»(2) و تاکید کرد که:«اگر کارهای رئیس جمهور استبداد نیست، پس استبداد چیست؟»(3)، که شخص میرحسین هم به نوعی نسبت مستبد را به رییسجمهور داد.
او در مناظره تلویزیونی با دکتر احمدینژاد تصریح کرد: «معتقدم که استبداد صغیر به دلیل پشت کردن به قانون بوجود میآید و عادت دادن مردم مقدمهاش این شد که میشود قانون را شکست و رضا خان زمانی روی کار آمد که مردم را به تدریج عادت دادند که قوانینی که مجلس میگذراند پشت سر گذاشته میشود و من اینجا موارد بسیار زیادی دارم که به طور علنی در مقابل قوانین ایستادگی شده است و بنده احساس خوف کردم...»(4)
وی با فاصله چند روز در جمع مردم تهران وزارت صنایع را وزارت پسرخاله ها نامید و گفت: «میگویند چرا به ما میگویید دیکتاتور؛ ما از آنها سؤال میکنیم که چرا شما از قانون فرار میکنید و مصوبات مجلس را اجرا نمیکنید؟»(5) او در ادامه تأکید کرد: «این موج سبز علیه دروغ، قانونگریزی و سیاستهای کشور بر باد ده شماست و انشاءالله پیروز خواهد شد.»(6)
محتشمیپور البته به این صراحت افزود. وی گفت: «نخست وزیر دوران خمینی کبیر امروز اعلام می کند که خطر را جدی می بینم و احساس می کنم اگر این روند جهل و تحجر و دیکتاتوری و خرافه گرایی ادامه یابد، بعد از 4سال اثری از آثار نظام و انقلاب باقی نمی ماند.»(7)
او همچنین گفت:«روحیه استبداد و دیکتاتوری در کسانی که احساس قدرت می کنند، اینگونه است که جامعه را تکه تکه کرده و همه را به جان هم می اندازد و جز خودشان هیچ کسی را نمی بینند... ما باید فردی را به عنوان شخصیت برجسته و سکاندار سرنوشت کشور انتخاب کنیم که لطف و رحمت و دوستی را گسترش دهد و فردی که چون فرعون و دیکتاتورها مردم را دسته دسته کند و برای همه پرونده سازی کند، مورد تأیید ما و دین ما نیست.»(8)
رییس کمیته صیانت از آرای موسوی همچنین در جای دیگر تصریح کرد: «جمله معروفی هست که میگوید دیکتاتورها یک شبه دیکتاتور نمیشوند. یکی از راههایی که انسانها را به دیکتاتوری و استبداد میرساند قانونشکنی، قلب وقایع و مطرح کردن مطالب کذب است.»(9)
محمد رضا خاتمی هم به کمک دوستانش شتافت و به صراحت با اشاره به آنچه آن را موج سبز می خواند، گفت: «این موج تمام موانع تغییر را از سر راه بر میدارد و انشاء الله در روز 22 خرداد، مُهر پایانی میزنیم بر عصبیت، خشونت، ناکارآمدی، فردگرایی و دیکتاتوری و در این صورت است که شرایط بد و فاجعه بار کشور تغییر میکند.»(10)
ب) دولت طاغوتگونه، خشونت طلب و تروریست
بیستمین سالگرد ارتحال رهبر کبیر انقلاب بهانه ای بود تا محتشمیپور در حسینیه اعظم قم فهرست کاملی از توهین ها و فحاشی ها ارائه کند. او دولت و حامیان آن را به برنامه ریزی برای ترور و اعدام متهم کرد! او با اشاره به آنچه آن را فرقه مصباحیه می خواند، گفت: «در پروژه برچیدن بساط جماران از سوی فرقه مصباحیه، هدف فحاشی، دروغپردازی، ترور و اعدام یاران امام است.»(11) وی از جبهه مقابل با عنوان جبهه خشونت و مقدس مآبی یاد کرد و افزود: «در پروژه برچیده شدن بساط جماران، اگر نتوانند یاران امام را از نظر آبرو خدشه دار کنند، با دروغ گفتن و فحاشی کردن به آنان حمله می کنند و اگر باز هم نتوانند، آنان را ترور فیزیکی می کنند و حکم اعدام آنان را از شریح های قاضی خواهند گرفت.»(12)
مسئول کمیته هنرمندان ستاد موسوی نیز حضور وی در انتخابات را فرصتی برای مبارزه با حکومت طاغوت گونه عنوان کرد و افزود: «امروز جمع شدهایم تا هر آن کس را که روحیه طاغوت گونه دارد، به زیر بکشیم و ساختار دولت را تغییر دهیم.»(13)
پ) دولت متحجر و توتالیتر
اهانت های بی حد و حصر مدعیان اخلاق هرگز تمامی نداشت. این اهانت ها آن گاه به چشم می آید که اخبار و یادداشت های رسانه های همین جریان را هر چند گذرا مرور کنیم و آن گاه به قضاوت بنشینیم. تحجر نسبت دیگری بود که در انتخابات متوجه دولت بر آمده از متن مردم کردند. همان کسانی که در انتخابات دوره نهم اتفاقاً از همین تخریب های بی حد و حصر خود نتیجه منفی گرفته بودند. مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی گفت: «امروز جریانی قصد دارد که انتقام حجتیه را از امام (ره) بگیرد و متحجرین درصدند که تحجر را جانشین تفکر انقلابی امام(ره) کنند.»(14) مقصود وی اما همان جریانی بود که به بیان رهبر انقلاب گفتمان انقلاب را زنده کرده است.
محمد عزلتی مقدم مسئول کمیته ایثارگران ستاد موسوی نیز ضمن بیان اینکه تحجرگرایی در کشور ریشه دار است، گفت: «تحجرگرایان در زمان حضرت امام (ره) به دلیل عظمت وشخصیت حضرت امام(ره)، میدانی برای ترکتازی پیدا نکردند لیکن تا آنجا که توانستند به مبارزه و مقابله با دولت میر حسین که منطبق بر مواضع امام و در خط ایشان بود پرداختند.»(15)
وی همچنین دروغگویی، تبلیغ برای خود و عدم تبعیت از قانون را نماد و مشخصه حکمرانی توتالیتر و تمامیت خواه دانست و افزود: «ما متأسفانه همه این مشخصات را از دولت نهم مشاهده کردیم. علمای سیاست، حکمرانی توتالیتر یا تمامیت خواه را بدترین شکل حکمرانی و نابود کننده حرث و نسل می دانند. در چنین روشی همه افتخارات گذشته نفی می شود و تمامی ضعف ها با تبلیغات فراوان به قدرت نمایش داده می شود.»(16)
ت) دولت نکبت و خودکامگی
با شنیدن واژه نکبت، خواه نا خواه ذهن ها متوجه همایش دوم خرداد حامیان موسوی در ورزشگاه آزادی و سخنان فائزه رفسنجانی در این همایش می شود. اما این تنها فائزه نبود که این گونه با گستاخی تمام در خصوص دولت منتخب مردم سخن گفت. محتشمیپور هم همین نظر را داشت. وی طی سخنانی در اصفهان گفت: «مناظره به همه ثابت کرد که این 4 سال، 4سال سیاهی و نکبت و جهل و خودکامگی بوده و ما امروز در آستانه انتخابات سرنوشت سازی هستیم و ملت ایران باید راه خود را مشخص و تبیین کنند زیرا 4 سال آینده می تواند 4 سال رشد انقلاب باشد و یا می تواند 4 سال سیاهی و منکرات و فحش و نابودی و زیر پاگذاشتن قانون باشد.»(17) و البته ملت نشان داد چه کسانی را بانی رشد انقلاب می داند و چه کسانی را نابود کننده این راه.
ث) دولت قرون وسطایی و تحدید کننده آزادی
در حالی که بالاترین فحاشی ها به دولت نهم در فقدان حضور مؤثر مدعی العموم شکل گرفت، مدعیان صداقت همچنان از فقدان آزادی گفتند و نوشتند. استاندار کهگیلویه و بویراحمد در دوران اصلاحات گفت: «این دولت (دولت نهم) عزت ایرانیان را زیرسؤال برد و همه آزادی ها را زیرپا له کرد. متأسفم که در طول 4 سال گذشته نتوانستم به داشتن چنین رئیس جمهوری افتخار کنم.»(18) تاج زاده هم این بیان را تکمیل کرد و گفت: « دولت طی 4 سال گذشته خفقان ایجاد کرده!»(19)
اما بیشتر در خصوص مختصات عملکردی این دولت قرون وسطایی بشنویم. جلال جلالی زاده نماینده پیشین کردستان در مجلس و دبیر شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد ضمن "خطرناک" توصیف کردن تداوم اختناق و آزادی ستیزی در سایه دولت نهم گفت: «اصلاً در شأن انسان کرد و اهل سنت نیست به دولت نهم رأی دهد که سراسر کارنامهاش در کردستان سیاهی و دروغ است.»(20)
وی همچنین افزود: «امروز دولت نهم بر اساس شرایط قرون وسطایی قصد دارد با سیب زمینی و سهام عدالت، آرای مردم را خریداری کند، وقتی این گونه با پول بیت المال تبلیغات گسترده انتخاباتی می شود، مردم حق دارند بپرسند 270 میلیارد دلار پول نفت کجاست؟ پیامهای موسوی و مواضع شفاف او در باره حقوق اقلیتها، تحولخواهی و تبعیض مثبت در کردستان به خوبی شنیده شده و کردها روز 22 خرداد پاسخ به رفتارهای تحقیر آمیز دولت و سیاست "عدالت با سیب زمینی" و توزیع سهام عدالت را خواهند داد.»(21)
حامی موسوی طی سخنانی که در سایت قلم هم منعکس شد، ادامه داد:«شایسته مردم ایران نیست که امروز شاهد جامعه ای عقب مانده، توسعه نیافته همراه با خفقان و محدودیت ابتدایی ترین حقوق و آزادی باشند.»(22)
ج) دولت عصر قجری
حکایت توهین ها و اهانت ها حکایتی است بی پایان. همان زمان میرمحمود موسوی برادر میرحسین موسوی که به کمک توهین کنندگان آمده بود، طی سخنانی که با عنوان "آیا رفتار قجری با مردمی که صدها هزار شهید دادهاند، مناسب است؟" در سایت قلم منعکس شد، گفت: «اگر وضع معیشت مردم خوب است، چرا دولت در فصل انتخابات پول نقد بین مردم توزیع میکند؟ آیا برای مردم ما که برای استقلال و آزادی شان صدها هزار شهید دادهاند، رفتارهایی قجری و حجری مناسب است؟»(23)
وزیر مسکن دولت سازندگی هم با تأکید بر اینکه احمدینژاد حتی در شهرداری تهران هم به قوانین بودجه پایبند نبود، گفت: «آیا این گونه پول خرج کردن به روش شاهان قجری در عصر، حاضر صحیح است؟»(24) این همه به خاطر آن بود که دولت نخواست سیب زمینیهای خریداری شده از کشاورزان مثل پیازهای زمان دولت اصلاحات در انبارها فاسد شود.
ح) امپراطوری دروغ و دولت مردم فریب
دروغگویی نسبتی بود که به کرّات و با صراحت به رییسجمهور قانونی کشور داده شد. رهبر انقلاب با اشاره به این توهین ها در نماز جمعه تهران گفتند: «یک طرف به رئیسجمهور قانونی کشور، صریحترین و خجالتآورترین اهانتها و تهمتها را بیان می کرد و با پخش کارنامه های جعلی برای دولت، رئیسجمهور متکی به آرای مردم را دروغگو، خرافاتی و رمال می نامید و اخلاق و قانون و انصاف را زیر پا می گذاشت.»(25)
مدعیان اخلاق نه تنها نسبت دروغگویی به رییسجمهور دادند، بلکه مدعی بودند به همین دلیل باید احمدینژاد در انتخابات رد صلاحیت می شده است! این در حالی بود که تا پیش از این، همین ها نظارت استصوابی را زیر سؤال میبردند! محتشمیپور در این خصوص گفت: «رییسجمهور در تبلیغات تلویزیونی خود دروغهای بسیار زیادی را مطرح کرد که این مسئله عنوان تقوا را زیر سؤال میبرد و شرط احراز پست ریاست جمهوری را از او میگیرد.»(26)
رییس کمیته حقوقی مهندس موسوی هم مدعی شد شورای نگهبان باید در صلاحیت احمدینژاد تجدید نظر کند.(27) عیسی کلانتری هم گفت: «مسئولان دولت احمدینژاد با آمارهای غلط به ذهن مردم توهین میکنند و عملکرد 4 ساله دولت نشان دهنده عدم صلاحیت احمدینژاد است.»(28)
نسبت امپراطوری دروغ به دولت نهم طی روزهای پیش از انتخابات علناً مطرح می شد. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی رسماً طی بیانیه ای نوشت: «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران به عنوان اولین تشکل سیاسی اصلاح طلب حامی کاندیداتوری آقای میرحسین موسوی، روند شتابناک امواج سبز انسانی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم به نفع کاندیدای مورد حمایت خود را نشانه آشکار و قاطع صحت و حسن انتخاب خویش می داند و ایمان راسخ دارد که ملت آگاه ایران در روز 22 خرداد سقوط امپراتوری دروغ و تزویر را از عرصه فرهنگ و سیاست این کشور جشن خواهد گرفت.»(29)
موسوی هم در جمع مردم بروجرد گفت: «ما نگران روندی هستیم که امروز در کشور در حال اتفاق افتادن است، ما میگوییم این روند ما را به قهقرا میبرد و این شایستهی ملت بزرگ ما نیست... در داخل، از این همهی اطلاعات غلط، دروغ و این همه نابسامانی و تعطیلی کارخانههایمان خسته شدهایم.»(30)
سایت خبری قلم، دروغ های احمدینژاد را "نشانه زوال یک دولت" خواند و این همه در حالی بود که موسوی بارها و بارها در برنامه های تلویزیونی و در مناظره های خود نسبت دروغگویی را متوجه دولت کرده و کوشیده بود تا با ارائه اطلاعات ناقص یا واژگونه جلوه دادن واقعیت ها، مدعای خود را به اثبات برساند. اما با وجود تمام این ادعاها مردم در انتخابات نشان دادند که چه کسی دروغگو است.
خ) دولت رمّال و کف بینی
نسبت رمّالی و کف بینی نه تنها در سخنرانی های موسوی که در فیلم تبلیغاتی وی نیز به دولت داده شد. این از جمله نسبت هایی بود که تأثر رهبر انقلاب را برانگیخت. موسوی در جمع حامیان خود گفت: «موج سبز سراسر کشور را فرا میگیرد؛ چون ما دولت رمّال و کفبین نمیخواهیم. سرنوشت ایران فقر نیست.»(31)
د) دولت فقر و فلاکت
انصاف درّی نایاب بود در فضایی که 3 کاندیدا در یک جبهه قرار داشتند و فرد چهارم در جبهه مقابل. در فضایی که مدعیان اخلاق بی محابا می تاختند و هر آنچه می توانستند بر زبان می آوردند و در عین حال از نداشتن آزادی می گفتند! و چه حکایت تلخ و زننده ای بود؛ حکایت آن روزها که همه مبانی و اصول پای رسیدن به قدرت ذبح می شد. طرح عنوان دولت فقر و فلاکت لابه لای سخنرانی ها و مقالات نبود؛ تیتر گزارش رسمی سایت خبری حامی میرحسین بود:«فقر و فلاکت در دولت نهم»(32)
در این گزارش نوشته شده بود: «مردم میگویند از دروغها و وعدههای عوامفریبانه مسئولان به تنگ آمدهاند و برای جبران این نامردمیها به صحنه میآیند تا مدیریت ناتوان شهری را از صحنه حذف کنند و به امید شرایط زندگی بهتر به دولت امید رای دهند.»(33)
این سایت خبری همچنین در یادداشت دیگری نوشت: «نوع برقراری عدالت و توزیع ثروت و رفاه نیز مثال زدنی است. که تمام فعالیتهای دولت عدالت اجتماعی را زیر سؤال برده و تفاوتهای فراوانی بین خودیهای دولت و غیرخودیها میتوان دید. به جای توزیع ثروت و رفاه، فقر و فلاکت در جامعه گسترش یافت.»(34)
رجبعلی مزروعی هم این قضاوت ها را طی مواضعی جالب کامل کرد. او گفت:«دولت آقای احمدینژاد هیچ پیشرفتی در زمینه اقتصادی از خود بر جای نگذاشت به همین دلیل می توان قاطعانه گفت که احمدینژاد در مدعای اولیه خود شکست خورده است. ایشان با رفتار خود اهداف و آرمان های انقلاب را به خطر انداخته است.»(35)
از نگاه منتقدان منصف دولت، نه تنها طی این سالها هیچ کاری در کشور انجام نشده بود و هیچ پیشرفتی را در هیچ زمینه ای شاهد نبودیم، بلکه پسرفتی باور نکردنی هم تجربه شد تا آنجا که شرایط کشور به شرایطی کاملاً بحرانی و حساس تبدیل شد!
موسوی احساس خطر کرده بود و حامیان او نیز می گفتند کشور در لبه پرتگاه قرار دارد! رمضانزاده سخنگوی دولت اصلاحات طی سخنانی در ساری مدعی شد دولت نهم بی ثبات ترین دولت تاریخ ایران است. وی همچنین گفت: «کشور را نمی شود این گونه اداره کرد و باید تأکید کرد هم اکنون کشور در لبه پرتگاه سقوط قرار دارد که در این شرایط به رئیس جمهوری احتیاج داریم که تجربه اداره کشور در زمان بحران را در کارنامه خود داشته باشد.»(36)
آنها جامه را طوری می دوختند که تنها به قامت خودشان راست شود. شرایط را بحرانی می خواندند تا بعد نتیجه بگیرند که نخست وزیر زمان جنگ باید چون فرشته نجاتی سر برسد و همه مشکلات کشور را در یک چشم به هم زدن حل کند!
ذ) دولت شعار زده
منتقدان منصف دولت عملکرد 4 ساله را شعاری می خواندند. سایت خبری قلم با فاصله 2 روز قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری طی یادداشتی با عنوان "سیاست خارجی و پدیده شگفت انگیز" نوشت: «شرایطی که در 4 سال گذشته موجب شده است تا ایران عزیز و سربلند در روابط خارجی خود دچار مشکل گردیده و به جایگاه و عزت آن خدشهدار شود، صرفاً به نوعی عدم تعادل و شعارزدگی در سیاست خارجی دولت نهم برمیگردد.»(37)
این یادداشت همچنین افزود: «این گزارهی بسیار مهم مسئلهای بود که مناظرهها با آن آغاز شد. آقای احمدینژاد که گمان می کرد سیاست خارجی دولتش موجب عزت ایرانیان شده است، مانورهای فراوانی را در تبلیغات انتخاباتی خود که از ماهها قبل از رسانههای صوتی و تصویری کشور و نیز از طریق دهها روزنامهای که اکثراً هم خط و همراه دولت میباشند، آغاز شده است، به ساختن تصویری از سیاست خارجی دولت نهم شدند که به هیچ وجه با واقعیت سازگاری نداشت، اما باز شدن موضوع سیاست خارجی خصوصاً بیان بیپردهی تأثیرات سیاستهای دولت نهم در بعد خارجی به پاشنه آشیل آقای احمدینژاد در تبلیغات انتخاباتی تبدیل شد، این شرایط فرصتی را در اختیار کارشناسان سیاست خارجی قرار داده است تا به بررسی واقعگرایانه حوادث و تحولاتی بپردازند که در طول 4 ساله گذشته در شکلی غیرمتعارف اقتصاد و منزلت ایرانیان را تحت تأثیر قرار داده و مشکلات جدی را برای کشور بوجود آورده است، محورهای عمدهی مباحث سیاست خارجی در تبلیغات بسیار جالب و متنوع ظهور نموده است و باعث خواهد شد تا هر دولتی که در آینده روی کار بیاید به مسئله سیاست خارجی با دقت و حساسیت بیشتری توجه نماید.»(38)
طرح این دست مسائل در حالی بود که رهبر انقلاب در واکنش به مسائل مطرح شده در مناظرات تلویزیونی با صراحت تمام فرموده بودند: «من قبول نمیکنم حرف آن کسانى را که تصور میکنند ملت ما به خاطر پایبندى به مبانى و اصول خود، در دنیا خوار شده است، از چشم افتاده است؛ ابداً.»(39)
حامیان موسوی می گفتند نه تنها عملکرد شعاری دولت نهم با دولت های گذشته قابل مقایسه نیست، بلکه این قیاس توهین به شعور ملت است: «دولت نهم از ابتدای آغاز به کار خود با دادن شعار های دهان پر کن و عوام فریبانه و ارائه آمارهای غلط، بی کفایتی خود را در اداره امور اجرایی کشور به اثبات رسانده، به عقیده من مقایسه عملکرد این دولت با دولت هشتم توهین به شعور ملت است!»(40)
ر) دولت عبوس، متکبر و هتّاک
کلکسیون توهین ها به دولت کامل بود و نمی شد در آن کسری پیدا کرد! مسئول کمیته صیانت از آراء، لقب عبوس و متکبر را برازنده دولت نهم دانست. محتشمیپور ضمن تأکید بر اینکه امروز "جدال حق و باطل است"، تصریح کرد: «یک طرف قضیه سیدی نورانی آمده است که با صداقت با مردم سخن می گوید و طرف دیگر فردی است بسیار عبوس و متکبر که به هیچ اصلی از اصول اخلاقی و انسانی در چارچوب هیچ حقوق و قانونی نمی گنجد و هتاکی، ناسزاگویی و تکبر در وجود او متجسم شده است.»(41)
این نسبتهای تأسفبار به کسی داده می شد که رییسجمهور رسمی کشور بود و منتخب مردم. در واقع داعیان دموکراسی حاضر به پذیرش قواعد دموکراسی که احترام به خواست اکثریت از قاعده اولیه آن است، نبودند.
اگر چه اهانت ها و توهین ها بسیار فراتر از این هاست، ولی به نظر همین میزان در این مجال کفایت می کند. مدعیان اخلاق، دولت نهم را دولت زر و زور و تزویر نامیدند.(42) گفتند که"متأسفانه آن چه که در طول 4 سال گذشته ما شاهد بودیم کج روی، کج خلقی، بی عدالتی و... بود که از سیاست سلطه جویانه و مداخله گرانه تاسی گرفته است."(43) مدعیان اخلاق رییسجمهور را مجرم لقب دادند و خواستار برخورد دستگاه قضایی با او شدند.(44) مدعیان اخلاق گفتند که "دولت نهم ارزشهای اخلاقی جامعه را لجن مال کرده است"(45) آنها گفتند که دولت نهم آبرو و حیثیت ملت ایران را به باد فنا داده است!(46)
این همه در کنار تیترهایی بود که روز و شب برای تخریب و خشونت طلب یا قانونگریز نشان دادن دولت برمی گزیدند. می نوشتند: «حامیان احمدینژاد به راننده تاکسی هم رحم نکردند.»(47) ادعا می کردند: «شعار افزایش حقوق معلمان دروغ است.»(48) همان ها که در عین حال این افزایش را تخلف انتخاباتی می نامیدند! می نوشتند:«نفس های دولت نهم به شمارش افتاده است.»(49) ادعا می کردند خصوصی سازی صرفا شعار تبلیغاتی دولت نهم بوده است.(50) و...
این همه البته به شدت تأسفبار و تامل برانگیز است. کسانی که از آزادی بیان و آزادی پس از بیان و کذا می گفتند و حنجره ها دریده می کردند باید بگویند دیگر چه چیزی مانده است که می خواستند بگویند و نتوانستند! این همه باید بماند برای تاریخ تا مظلومیتی را به یادگار بگذارد که مردم آن را با ذره ذره وجود خود درک کردند. و حقیقتی را دریافتند که سرگردانان منافع حزبی و جناحی سال های سال نخواهند توانست. این همه باید برای تاریخ بماند...
پینوشتها:
1-
2-
3-
4-
5-
6-
7-
8-
9-
10-
11-
12-
13-
14-
15-
16-
17-
18-
19-
20-
21-
22-
23-
24-
25-
26-
27-
28-
29-
30-
31-
32-
33-
34-
35-
36-
37-
38-
39-
40-
41-
42-
43-
44-
45-
46-
47-
48-
49-
50-