87/4/7
4:11 ع
فاطمه رجبی امروز در سایت شخصیاش بار دیگر با بیان برخی اتهامات به برخی از شخصیتهای کشور و نظام، نوشت: از قالیباف علاوه بر شعار انتخاباتی ریاستجمهوری، در عمل در شهرداری تهران، پایبندی به رفتار رضاخانی را نشان داده است. از قلع و قمع گل و گیاه تا بریدن درختان و کندن و شخمزدن آسفالت و جدول تازهساز، که همه و همه با بیتالمال برای اهداف غرضمند سیاسی به انجام رسیده است. «فرهنگ رضاخانی» در شهرداری تهران را نیز باید در تبلیغات عید فطر با دختران بیفرهنگ مأمور قالیباف دید و «پرویز تناولیاش» و موارد متعدد دیگر! هیچ گلایهای از قالیباف نیست. زیرا او مانند دیگر نظامیان مستعفی و بازنشسته یک شبه رجل سیاسی شده و شیفته قدرت، به «فقد هویت» دچار است، و البته دوستدار «مدرننشانداده شدن» و «پسند آمریکا و انگلیس» و ...! مگر برنامه تبلیغاتی فرهنگسوز او در انتخابات که تا 70 میلیارد تومان تخمین زده میشد، الگو گرفته از «بلر» نخستوزیر منحوس و معزول انگلیس نبود! مگر سفرهای پی در پی بدون دلیل و بیسابقه او در شهردار تهران به پاریس و سوئیس و دیگر نقاط اروپا با هزینه ملت، او را در پی کسب قدرت با «حمایت بیگانگان « نشان نمیدهد. «فقد هویت» دردی بیدرمان است. و از این روی علاوه بر «هاشمی» و «خاتمی»، «کروبی» را هم جزء امدادگران و عقبه داخلی قالیباف میکند. به این همه شعور و درک و بینش و خردگرایی باید چه نثار کرد؟ همان ابزار احساسات بیشائبه نفرتانگیز مردمی نسبت به شهرداری قالیباف را
لجنپراکنی صهیونیستی روزنامه «تهران امروز» «علیه رئیسجمهور، باورهای امام زمانی عجلالله تعالی فرجهالشریف او، نقی هولوکاست و محورهای بالنده گفتمانی وی، روسیاهی رضاخانی را میرساند، که در «انجام وظیفه برای موساد و سیا» سنگتمام گذاشته است.
واقعاً منابع مالی «قالیباف» کجاست و چیست؟ آیا او هم مانند هاشمی به ستادهای خود جوشی؟!! و هزینه دوران انتخابات تکیه دارد؟ یکبار محسن رضایی در انتخابات نهم، اشاره به مخارج هنگفت انتخاباتی برخی نامزدها از فروش موادمخدر کرد.»
اما امروز چه؟ راهاندازی و گرداندن سه روزنامه و دهها سایت از چه منابع مالی داخلی و خارجی تغذیه میشود؟ بهترین احتمال آن است که «بیتالمال را از شهرداری تهران» منبع آن بدانیم. واقعاً شاهکار اعضای شورای سوم تهران در انتخاب و ابقای این «امین» برای اموال مردم از «توبیخ و استیضاح» هم میگذرد. هیچیک از آنها هم لابد پاسخگوی خداوند نخواهند بود. زیرا مردم را هم لایق پاسخگویی به فجایع انجام یافته توسط شهرداری تهران نمیدانند. آیا مدیر رضاخانی اگر لایق منتخبان او در شورای شهر است، برای مردم تهران هم صالح است؟
اینکه «وردینژاد» نظامی پیشین که با خمپاره و موشک صهیونیستی روزنامه «ایران» و خبرگزاری جمهوری دولت خاتمی «اسلام» و «انقلاب اسلامی»، «امام خمینی» و «بسیج پرافتخار او» را، گلولهباران میکرد و اینک به گونهای نماینده قالیباف در فرهنگسوزی شده، تجمع «رضاخانی»ها را اعلان میکند. نه چیز دیگر!
از بقیه اعضا که در روزنامهها، نامبرده شدهاند، یکی «عنصری پست و ذلیل» است که در سال 84، امید فراوانی به «اعمال نفوذ»ها برای «ریاست ایرنا» داشت به همین جهت در جلساتی «مجیزگویی احمدینژاد را چنان میکرد که کلمات و واژگانش فقط تهوعآور بود»! مثلاً: «این مرد- احمدینژاد- مغناطیسی دارد که هرکس را که از کنار او رد بشود جذب میکند. من در سفر ریاض این مهم را به عینه دیدم.» اف بر عناصر ذلیل و قدرتطلب! لابد آن مغناطیس امروز به قالیباف سرایت کرده، هرچند همان روزها آگاهان با وحشت این عنصر را مزدور قالیباف این «فاقد هویت» میدانستند! همانکس که در سازمان تبلیغات هم گل میکاشت و ...
بدیهی است «فرهنگ رضاخانی» جز «بیدادگری» ثمری نخواهد داشت. بنا بر اخبار منتشره، قالیباف، معاونانش، ایادیش و نزدیکانش، با «پول به یغما برده از شهرداری تهران» در حرکات رضاخانی، جز به مدح و ثنای سلطنتپرستان پس از انقلاب، آنها که مافیای قدرت و ثروت را در هزار فامیل ایجاد کردهاند، چشم نباید داشته باشد.
آنچه قالیباف میکارد، علاوه بر فرهنگسوزی، نفرت و انزجار بیش از پیش ملتی با فرهنگ است که «رضاخان پالانی»، «رضاخان قلدر» و «رضاخان حزباللهی» را در زبالهدان تاریخ دفن کرده و خواهد کرد. قطعاً رضاخان حتی با دزدیدن واژه حزب الله با عدم صلاحیت دینی و سیاسی همراه است، و دست و پازدنهای مرگبار به او کمکی نخواهد کرد.