86/7/27
2:18 ع
حقیقتا می توان گفت که یکی از مظلومیت های غریب آیت الله خامنه ای این است که شخصیت جامع ایشان، بعضا پشت عناوین و منصب حکومتی ایشان پنهان مانده است، به راستی در گوشه و کنار خود کدام رهبر و مقام عالی را سراغ داریم که نگرانی اش "خشک شدن انگیزه سئوال و نقد از سوی جوانان " باشد؟
واقعیت این است که سازو کارهای "نقد" در جامعه ما دچار اشکالات و نارسایی های جدی است و بی تعارف، این اشکال و آسیب هم در بخش های مختلف حاکمیت دیده می شود و هم در طیف نخبگان و روشنفکران.
یکی از بنیادی ترین مشکلات جامعه ما این است که هنوز مرز بین "نقد" و "تخریب" در آن مشخص نیست و از همین جهت، زیست و کارکرد و فعالیت بسیاری از نهادها و مفاهیم گروههای سیاسی و اجتماعی در کشور ما عقیم مانده است.
بدون تردید، مقدمه "اصلاحات"، وجود نقد روشن و دقیق و عالمانه و البته اصولی از مشکلات و آسیب های جامعه و حاکمیت است، اصلاح طلبی بدون داشتن یک تصویر کامل وجامع از مشکلات کشور، به هرج و مرج سیاسی و غوغاسالاری و حاکمیت "حرافی سیاسی" تبدیل می شود، اصولگرایی کور و متصلب هم سرنوشتی جز تحجر و عقب گرد ندارد، راهی که رهبر معظم انقلاب به دانشجویان نشان دادند، همان "راه میانه و وسطی" است که اسلام برای امت محمدی(ص) پسندیده است.
اشکال و آفت عمده منتقدین( اعم از اپوزسیون سیاسی و نخبگان و ..) این بوده و هست که نقد برای آنان به مفهوم "فحاشی سیاسی" تقلیل پیدا می کند و حتی به نوعی برای آنها "هویت" و محل ارتزاق سیاسی می شود، از این دست منتقدان بی هنر، متاسفانه کم هم نداریم، کافی است به گروههای کوچک و بزرگ و رنگارنگ و البته بی خاصیت خارج نشین یا بعضا برخی گروههای داخلی "نق زن!" نگاهی بیفکنیم تا مصادیق آن برای ما روشن شود.
در حقیقت این سخنان صریح از زبان شخص اول مملکت، به خوبی می تواند مرز ظریف بین نقد و پرخاش و انتقاد عالمانه را با پرخاش جویی های سیاسی روشن و تبیین کند و از این جهت باید گفت سخنان اخیر رهبر انقلاب می تواند یک مبداء جدی برای حل بیماری تاریخی نقد و نقادی در جامعه ایرانی قرار گیرد.
واقع قضیه این است که سخنان اخیر مقام معظم رهبری را نباید یک سخن جدید و غیرمنتظره تلقی کرد، اگر به نصایح و هشدارهای ایشان در طول سالهای اخیر توجه کنیم، ایشان همواره دولت و نهادهای اجرایی کشور را از "کم ظرفیتی و پرخاش در مقابل نقد" برحذر داشته بودند، همچنین باید توجه داشت که ایشان همچنین مبدع گفتمان هایی چون "آزاد اندیشی، مردم سالاری دینی، اصولگرایی اصلاح طلبانه و ..." بوده اند.
باید صادقانه پذیرفت که ظرفیت و افق دید رهبری حقیقتا فراتر از گروههای سیاسی است.
محور دیگری که می توان در سخنان مقام معظم رهبری رصد کرد، دغدغه پایان دادن به برخی سوء تفاهمات و تلخی ها بین طیفی از دانشجویان و نظام است، واقعیت این است که به دلیل عواملی چون " استفاده ابزاری احزاب و گروههای سیاسی از دانشجویان در سالهای گذشته، ضعف تئوریک گروههای دانشجویی و سوء استفاده بیگانگان و ..." نوعی حالت سردی و تقابل بین طیف هایی از دانشجویان و نظام اسلامی ایجاد شده بود، سخنان پدرانه رهبر معظم انقلاب هم در جلسه اخیر با دانشجویان ( و هم در دیدارهای قبلی) را می توان در جهت اصلاح این رابطه و رفع سوء تفاهمات دانست، به راستی اگر فضای نقد واقعی و منصفانه در داخل کشور مهیا شود، دشمنان این مرز و بوم چه روزنه ای برای نفوذ و ورود به میان نخبگان و دانشجویان ایرانی پیدا خواهند کرد؟
از طرف دیگر، سخنان صریح رهبر معظم انقلاب در مورد عالی ترین رکن نظام جمهوری اسلامی(ولایت فقیه)را می توان خط بطلان روشنی بر تفسیر و تاویل های فرا ماورایی! و عقل ستیز از مفهوم "ولایت فقیه" توصیف کرد که متاسفانه در سالهای اخیر رواج خاصی هم پیدا کرده بود(البته رهبری چند سال قبل هم با تقبیح و رد مفهوم "ذوب در ولایت" یکی از آفت های سیاسی جامعه را اصلاح کرده بودند)
نکته آخری که می توان به آن اشاره کرد این است که سخنان اخیر حضرت آیت الله خامنه ای در تضادی روشن با دیدگاه افرادی است که برای خود تخصص " تاویل سخنان و درک عمق و قلب سخنان رهبر" را قائل هستند. بنابراین لازم است که این طیف دلسوز از هواداران و معتقدان به انقلاب و نظام اسلامی هم دیدگاه و ذهنیت خود را در این مورد اصلاح کنند.
امیرعلی مهربان