86/4/28
2:1 ص
در پی انتشار پاسخ دکتر علیاکبر ولایتی به مصاحبه تلویزیونی دکتر محمدجواد لاریجانی، لاریجانی در قالب یادداشتی صریح، ضمن بازگو کردن بخشی از اختلافات تاریخی خود با وزیر اسبق خارجه، به انتقادات صریحی از ولایتی پرداخت.به گزارش خبرنگار «بازتاب»، شنبه شب گذشته، دکتر محمدجواد لاریجانی که در برنامه «نگاه یک» شبکه اول سیما حضور یافته بود، زمانی که مورد سؤال مجری درباره علت خروج از وزارت خارجه قرار گرفت، علت را اختلاف با علیاکبر ولایتی عنوان کرد.
وی ضمن اعلام قائل بودن احترام برای دکتر ولایتی، خود را طرفدار دیپلماسی پروژهای دانست و وزیر خارجه اسبق را متهم کرد که به خاطر انتقادات رسانهها، پروژههای دیپلماسی را متوقف میکرد.
این اظهارات طبعا با واکنش دکتر ولایتی روبهرو شد و مشاور بینالملل رهبر انقلاب دیروز در مصاحبهای که با روزنامه جمهوری اسلامی کرد، ضمن طبیعی دانستن اختلاف سلیقه در وزارت خارجه، اظهار کرد که تصمیمات سیاست خارجی باید به تصویب سران نظام میرسیده است.
وی همچنین علت جدا شدن جواد لاریجانی از وزارت خارجه را درخواست وزارت اطلاعات دوران ریشهری برای پایان دادن همکاری وزارت خارجه با لاریجانی ذکر کرد.
این مجادله امروز با استقبال کمنظیر مطبوعات روبهرو شد و تیتر نخست برخی از آنها را به خود اختصاص داد و طبیعتا جواد لاریجانی نیز به اظهارات علیاکبر ولایتی واکنش نشان داد.
معاون سابق ولایتی در این پاسخ او را متهم کرد که هرگز ایدهای را که تا حدی جدید باشد، ارایه نکرده و این خشکسالی، امر کوچک و بیاهمیتی نیست.
به گفته وی در منطق کاری ولایتی، ابتدا باید تیر را رها کرد و هرکجا اصابت نمود، دور آن را خط کشید و آن را هدف اعلام کرد و برای آن پیروزی جشن گرفت و تیرانداز را تشویق نمود! این هم مسلک «قبه نوری» است که آقای ولایتی در تمام طول شانزده سال وزارت خارجه و پس از آن، همواره به آن عمل کرده و میکند.
در این یادداشت که برای «بازتاب» ارسال شده، آمده است: در مورد قطعنامه 598 در تمامی مراحل مذاکرات و سفرهای من به نیویورک و دیگر کشورها، نه تنها نخستوزیر محترم، رئیسجمهور و رئیس مجلس بلکه حضرت امام(قده) در جریان قرار میگرفتند و تا من مطمئن نمیشدم که آن بزرگوار نظر مساعد دارند، قدمی برنمیداشتم. اما آقای ولایتی در تمام طول این مذاکرات، حتی یک لحظه هم حاضر نشدند به موضوع، نتایج، متن و مسیر توجه کنند و همواره میگفتند: چون حساسیت عمومی وجود دارد، من مخالفم! مثلا در برههای تحت فشار آمریکا، شورای امنیت سازمان ملل متحد به ایران اخطار داد که اگر موضع خود را نسبت به قطعنامه 598 روشن نکند، قطعنامه جدیدی صادر خواهد شد که ایران را تحت فشار میگذارد. تمام کارهای کارشناسی و نظر مسئولان بر این بود که نباید اجازه داد چنین قطعنامهای صادر شود. آقای ولایتی در اتاق آقای شیخالاسلام جلسه برگزار کرد و مرا که مسئول مذاکرات قطعنامه 598 بودم صدا کرد و گفت: «تا من وزیر خارجهام، اجازه نمیدهم که این قطعنامه قبول شود». درست دوازده ساعت بعد، مرحوم حاج احمدآقا(ره) زنگ زدند و گفتند که حضرت امام فرمودهاند بروید نیویورک و آنها را متقاعد کنید که ما قطعنامه را رد نکردهایم و قصد رد کردن هم نداریم. لذا ملاحظه میفرمایید که خشکسالی فکری و عملی در دیپلماسی چگونه در زیر لعاب قانونگرایی و اینکه «مملکت صاحب دارد»، «یک کارشناس حرفی زده که نمیشود» و از این قبیل امور پنهان شده است!...
در قبال نقد دقیق و موضوعی و محترمانه اینجانب، آقای ولایتی با اضطراب و مرعوبانه پشت سر دستگاه امنیتی کشور مخفی میشوند و چنگ و دندان نشان میدهند. این هم مظهر دیگری از همان مسلک قبه نوری ایشان است، اما تعجب من از آقای ولایتی است که در سالهای آغازین انقلاب ...،مجلس شورای اسلامی به صلاحیت ایشان برای منصب نخستوزیری رأی نداد و داغ این مطلب هنوز بر دل ایشان وجود دارد! چگونه ایشان به جای اینکه بگویند چرا این همه فرصتهای طلایی را در سیاست خارجی کشور با ندیدن و نخواستن و ندانستن سوزاندهاند و به جای اینکه فداکاریهای جبههها را به حساب خود بنویسند، نگفتهاند که برای حراست و کمک به این دستاوردها، چه فکر و اندیشه و برنامهای را ـ حتی یک نمونه ـ انجام دادهاند و حال به خیال خود به افشاگری و ترور شخصیتی پرداختهاند؟...
جناب آقای ولایتی ظاهرا از فرط هیجان فراموش نمودند که اینجانب وقتی از وزارت خارجه رفتم، برای مدت بیش از پنج سال در شورای عالی امنیت ملی ـ که بالاترین نهاد امنیتی ـ سیاسی کشور است ـ در مقابل ایشان در تمام جلسات مینشستم و در حالی که ایشان به «چرت» ملوکانه خود مشغول بودند، حقیر ـ بر اساس نوارهای ضبطشده جلسات ـ دقیقترین تحلیلها و گزارشها را که محصول کار جمعی کارشناسان متعدد و دبیر محترم شورا بود، ارایه میکردم!