85/12/11
10:40 ص
بدون مقدمه... نامه یک جوان شاغل در وزارت نفت به کانون فرهنگیان در پاسخ به اعلامیه (نفت ارث پدری شما نیست)
فقط میتونم بگم که واقعا شماها که قرار هست فکر بچه ها را درست کنید،چگونه این کار را میکنید وقتی فکر شما خراب است؟؟؟
مگر نمیگید شغل انبیاست معلی؟
آیا انبیا هم بابت هدایت دیگران پول میگرفتند و کلاس خصوصی می گزاشتند؟؟؟ یا 3ماه گرمای تابستان را استراحت میکردند؟ یا شبها در منزل استراحت؟؟؟ یا برای گرفتن پول بیشتر اعتصاب می کردند؟؟؟
اگر مثال کارمند نفت را میزنید، ثابت کنید که حقوقش اینی است که شما میگویید، ما کارمندان نفت هم از خدایمان است که این لایحه تصویب شود تا همه از حقوق مساوی بر خوردار شویم نه اینکه شما فروشگاه تعاونی داشته باشید و نفت نداشته باشد! و خیلی از امکانات رفاهی دیگر که شما نام میبرید. من شخصا دریافتی حقوقم با مدرک لیسانس فنی و 5 سال سابقه و 44 ساعت کار در هفته کار 280 تومان است شما چطور؟؟؟
ولی وقتی که نگاه میکنم میبینم مدیرم شب آرامش نداره، خواب نداره، نگران رسیدن سوخت به جایگاه هست، یا هر لحظه به هر بهانه توقیف حقوق میخورده، میبینم اصلا حاظر نیستم با آن دریافتی این آرامش فعلی خودم را از دست بدهم.
همین نفت که به عنوان ارث پدری نام میبرید از آبی که مینوشید ارزانتر در اختیار شماست. تا حالا به این فکر کرده اید؟؟؟ (مقایسه کنید آب معدنی و بنزین یا نفت و ...) آیا آن آب هم ارث پدری است؟؟؟
مملکتی که معلمش این است، وای به حال جوانش... معلمی که ماهی یک بار بخاطر گرفتن 10-15 هزار تومان پول بیشتر برای کار مشابه کار انبیا(!!!) کلاس درس رو تعطیل میکنه...
چرا همیشه ما باید فکر کنیم که همه باید پایین باشن؟ چه اشکالی داره که مدیر داد بزنه و دستور بده؟ آیا اگر خودمان هم جای انها بودیم باز هم همین طور قضاوت میکردیم؟؟؟
اگه راست میگید حواب بدید!