چند شب پیش تصادفا صحنهای از سریال شمس العماره محصول شبکه دو سیما توجهم را جلب کرد. پسری زیبا رو که به خواستگاری دختری زیبارو آمده و با نگاه بیشرمانهای دختر را ورانداز میکرد و بگو بخند راه انداخته بود. دختر خانم هم با صورتی میک آپ شده و نیشی تا بناگوش باز، به پسرک عشوه میفروخت.
صحنه آنقدر مشمئزکننده بود که فوری کانال را عوض کردم. بعدا با پرس و جو و مطالعه و دیدن با اکراه چند قسمت دیگر این سریال، دستگیرم شد که دو زوج و به همراه چندین خانم و یک آقای مجرد خانهای کاخ گونه زندگی میکنند و ماجراها پیرامون خواستگاران متعدد دخترخانم قهرمان داستان (هانیه توسلی) پیش میرود.
به بهانه این سریال، تذکر چند نکته ضروری است:
نکته اول – نگاههای بیحیای خواستگاران شمسالعماره به دختری که هر شب یک خواستگار جدید دارد ، مرا به یاد مراسم خواستگاری مرادبیک در سریال جاودانه «روزی روزگاری» انداخت. جایی که مرحوم شکیبایی با ژاله علو به خواستگاری دختر همسایه رفته بود و مرادبیک از شرم، به گل قالی خیره شده بود...
یا سکانس شاهکاری دیگر که مرادبیک خسته از یک روز کار سخت در صحرا سر چاه مشغول شستن دست و صورتش بود اما به محض اینکه حس کرد دختر نامحرم بطرف چاه آب می آید، از چاه آب کنار رفت و جایی دور ایستاد تا چشمش به دختر نیفتد... خدا رحمت کند خسرو شکیبایی را و خیرش دهد امراله احمد جو را .
آقایان صدا و سیما که طرحهایی مثل شمسالعماره را تصویب میکنید و به آن اجازه پخش میدهید؛ در فرهنگ اصیل ملی و مذهبی ما، پسر و دختر ایرانی با حیا و باوقارند. نه اینطور که شما نشان میدهید دریده و عشوهگر.
لطفا به بینندگان سیما آدرس غلط ندهید.
نکته دوم: فرهنگ دینی، درباره ازدواج و خانواده ، حداقل سه پیام اساسی دارد:
1 – سهلگیری در ازدواج
2 – حیا و عفت در روابط پسر و دختر پیش از ازدواج
3 – عشق حداکثری و دوطرفه در روابط زن و شوهر در کانون خانواده
در سریال شمسالعماره، درباره هر سه موضوع فوق، پیامهای معکوس و ضد دینی به بیننده القا میشود.
اولا قهرمان سریال در خانهای رویایی با امکاناتی لوکس زندگی میکند. نمایش این سطح از رفاه برای انبوه بینندگانی که اغلب درگیر مشکلات اقتصادی هستند، صرفا ازدواج را دست نیافتنیتر القا و سطح توقع و استانداردهای تشکیل خانواده را نزد آنها بالاتر میبرد.
ثانیا در این سریال، خانمها و آقایان مجرد نسبت به هم دریده و راحت هستند، همدیگر را به نام کوچک صدا میکنند و قربان و صدقه همدیگر میروند.
ثالثا زوج تازه ازدواج کرده این سریال، برخلاف مجردهای سریال، با هم خوب نیستند و دایم دعوا و ناسازگاری میکنند!
3 – در سالهای اخیر صدا و سیما دچار یک اشتباه استراتژیک درباره موضوعات مذهبی شده است. به این معنی که برنامهسازان و برنامههای مذهبی را از سایر برنامهها جدا و قابل تفکیک کرده و در نتیجه برخی برنامهها شدیدا مذهبی و برخی دیگر، کاملا غیرمذهبی شده است. تاسیس شبکه قران سیما گامی در جهت تحکیم این اشتباه بود. در صدا و سیمایی که باید مبلغ دین باشد، چه معنی دارد شبکه مستقل قرآن؟ همه شبکهها باید دینی و قرآنی باشند ، البته با تلفیق هنر و جذابیتهای خاص برای مخاطب هر شبکه.
استراتژی صدا و سیما باید تلفیق همه جانبه دین و معارف دینی در برنامهها و سریالها باشد نه اینکه برنامههای دینی جدا، بقیه برنامهها هم جدا ... هر کس هر کدام را علاقه داشت تماشا کند!
همان سریال روزی روزگاری را بخاطر آورید . سرشار از معارف دینی بود: توبه، نماز، عفت، حیا، غیرث، ایثار، پرکاری، احترام به بزرگتر، حمایت از مظلوم، احترام نمک و ... دست آخر هم مرادبیک متحول شده، تفنگ همسر خاله لیلا را میگیرد، همسر و سه فرزندش را میگذارد و با رفیقش به مجاهدین جنگل می پیوندد... سکانس خداحافظی مرادبیک از همسر و فرزندش و خاله لیلا، چقدر زیبا صحنههای خداحافظی رزمندگان از خانوادههایشان در جنگ تحمیلی را تداعی میکرد...
این مفاهیم عمیق دینی را مقایسه کنید با سریال شمسالعماره : یک مشت خاله زنک بازی با تبادل نگاههای شهوت آلود. اصلا اگر آن لچکها را به عنوان تنها نماد دینی این سریال از سر خانمهای شمسالعماره بردارند، نتیجه، برنامهای کاملا سکولار خواهد بود.
تولید و پخش سریالی نظیر شمسالعماره، نتیجه اشتباه استراتژیک صدا و سیما در تفکیک برنامههای دینی از سایر برنامهها است.
یادآوری میشود منظور از تلفیق مفاهیم دینی در سریالها و فیلمها ، استفاده ازنمادهای دینی مثل ریش و تسبیح و چادر و از این جور ظاهرسازیهای باسمهای نیست.
منظور این است که مفاهیم و ارزشهای دینی در طول سریال به طور غیرمستقیم به بیننده القا شود. همین سریال شمسالعماره میتوانست حیا و عفت جوانان مجرد را القا کند. همچنین ساده زیستی، عشق زن و شوهر و...
برای یادآوری یک نمونه سریال حاوی ارزشهای دینی سریال روزی روزگاری را در ذهن مرور کنید.