88/7/17
1:3 ع
مملکت جالبی داریم. اقلیت (آن هم نه همه ی اقلیت، بلکه درصد کمی از همان اقلیت) با پررویی در جامعه قداره کشی کرده و نظم عمومی را مختل می کنند. می خواهند جو سنگینی در جامعه درست کنند که دیگر افراد بترسند و حقایق را نگویند. جمع می شوند پشت در کلاس استاد فلسفه ی دانشگاه تهران که از قضا رأی اول مردم تهران در دو دوره ی اخیر است و با وقاحت به او می گویند «وکیل ضد ملت، خجالت خجالت!»، «حداد عادل، حامی قاتل». نمی دانم انتظامات دانشکده کجاست که با برخورد قاطع قانونی با این شرذمه ی قلیله، از حق اکثریت نجیب مردم (که جمعی از آنها سر کلاس درس استادشان نشسته اند) دفاع کند؟ مگر جنگل است که هرکس هر کاری دلش خواست بکند؟!
امروز خبر جالبی در رسانه های ترکیه دیدم (لینک لینک). اردوغان -نخست وزیر ترکیه- برای بازگشایی دانشگاه ها به دانشگاهی در شهر ازمیر (دانشگاه «نه ایلول») رفته بود. دو دانشجو می روند که پلاکاردی که روی آن نوشته شده بوده «دشمن جمهوریت، طیب اردوغان را در دانشگاه مان نمی خواهیم» را باز کنند. قبل از این که پلاکارد باز شود، بازداشت می شوند. یک دانشجو هم بلند می شود و می گوید «نابودکنندگان جمهوریت...» هنوز جمله اش تمام نشده، مأمورین دهنش را می بندند، بازداشت اش کرده و می برندش.
این حرف ها برای ما که بیش از چهار سال است اهانت های آقایان طرفدار دموکراسی به رئیس جمهور منتخب مردم را می بینیم، اصلاً توهین حساب نمی شود! و از این رفتار پلیس و اداره امنیت ترکیه تعجب می کنیم، اما در ترکیه کسی از چهار دانشجویی که به خاطر این اعتراض شان در بازداشت اداره ی امنیت به سر می برند، دفاع نمی کند. همه -از هر حزبی که باشند- می گویند به رئیس جمهور قانونی کشور توهین شده است...