88/5/28
7:28 ع
به گزارش شبکه ایران به نقل از جامجمآنلاین "سیدحسین شاهمرادی" برادر همسر ترانه موسوی در این نامه عنوان کرده است: "با کمال تعجب و تحیر 26 مردادماه بخشی از عرایض من با آب و تاب در صفحه نخست نسخه الکترونیکی روزنامه جنابعالی و به اسم و امضای شما درج شد. چه دشوار بود برای من باور این عهدشکنی. ناباورانه مطلب را خواندم و تاسف و دریغم علاوه شد آن گاه که دیدم آنچه گفتهام، نگفتهاید!"
شاهمرادی در این نامه که در اختیار جامجم قرار گرفته است، با یادآوری این نکته که سالها است از عالم سیاست کنار کشیده و به ادامه درس و کارهای فرهنگی دلخوش است، میافزاید:"در دیداری که دریافته بودید که برنامه تلویزیونی خانم ترانه موسوی به طریقی با خانواده ما ارتباطی دارد ماجرا را از بنده جویا شدید و عرض کردم که بنا به مسائل و مصالحی که باور داریم این قصه را برای هیچیک از بزرگان نگفتهام و نخواهم گفت؛ چرا که توطئه رسانههای بیگانه را میدانم. فتنهانگیزی دشمنان را دیدهام و ناصبوری دوستان را چشیدهام. اصرار ورزیدید. خاموش ماندم. قول دادید که تنها برای اطلاع خود کنجکاوید حتی نه برای نقلقولهای خاص.
قول شما و ارادت این کمترین به امام، آن مراد فرزانهای که لباس عالمان بر تنم پوشاند، قفل سکوتم را نزد شما و تنها شما شکست تا در سینه شما و تنها شما بماند و عرض کردم که قصدم فقط افشای توطئه دشمنان و خاموش کردن فتنه آنان بوده و شنیدید. لیکن با کمال تعجب و تحیر 26 مردادماه بخشی از عرایض من با آب و تاب در صفحه نخست نسخه الکترونیکی روزنامه جنابعالی و به اسم و امضای شما درج شد. چه دشوار بود برای من باور این عهدشکنی. ناباورانه مطلب را خواندم و تاسف و دریغم علاوه شد آن گاه که دیدم آنچه گفتهام، نگفتهاید!"
متن کامل نامه برادر همسر ترانه موسوی را پیش رو دارید:
جناب آقای کروبی
با سلام
سالیانی است که دلخوشم به ادامه درس و علم و کارهای خرد فرهنگی، آن هم در حد بضاعت مزجاه، خسته از قیل و قال و دم بسته از هر حرف و حدیث. گرچه در جوانی در حاشیه بودهام لیک موی سپید چنان کرد که از حاشیهنشینی نیز سخت بپرهیزم و بسنده کنم. به رَخت و پَخت خویش. اما این روزگار رنگآمیز نمیگذارد و رسانه و بازیهای رسانه و سودای این سو و آن سو، خلوتِ خلوت گزیدگان را به هم میزند.
صفحه نخست آخرین شماره روزنامه اعتماد ملی و نوشتهای از یار قدیم انقلاب و مبارز نستوه دوران ستمشاهی، برای من بهتی دیگر بود. برای من که خود را شاگرد کوچک بزرگان انقلاب میدانم و به تلمذ محضر بزرگان مباهات میکردم، برای من که خود را فرزند انقلاب میپندارم و سرباز ولایت.
ماندهام سخت عجب، که به کجا میرویم؟ برای چه؟ و به چه کار؟ دو ماه دشوار سپری شده و رسانههای ایران و جهان با هرگرایش و سلیقهای، هر چه تیر داشتهاند در چله زبان نهادهاند و ذهن مردم صبور و مهربان ایران اسلامی را نشانه گرفتهاند. از برکت این هجمه و حمله فضای سیاسی امروز ملتهب شده و حرور تابستان را افزون و طاقتفرسا کرده است.
نانکه هدف، هر وسیلهای را توجیه میکند و باکی نیست اگر وسیله خلاف آشکار اصولی باشد که انقلاب اسلامی بر پایه آن شکل گرفته، بالیده است. راه و روش طلبگی از آغاز راه و قدم اول، آموختن و پافشاری بر مکارم اخلاق است به خداباوری، به راستگویی و راستروی و به امانت و برائت، به عدالت و استعانت از خداوند یکتا در پاسداشت حرمت و حریم انسان، لیکن آنچنان منقلب است زمانه که در کمال ناباوری پارهای از عالمان نیز خواسته و ناخواسته در چنبر عدول از عدل گرفتار آمدهاند و مردم به ویژه جوانان را مردد ساختهاند و طلبگان را رودرروی این پرسش نشاندهاند که مبادا عالم بیعمل با شیم و نحل بیعسل!
جناب آقای کروبی!
دو ماه از انتخابات دوره دهم میگذرد و نتیجه آن معلوم شده و افراداز هر گروه و با هر پسند، حفظ نظام را که حضرت مرادمان آن را اوجب واجبات خواند به نسیان سپردهاند و بر طبل خویش میکوبند. سماجت از دو طرف ادامه دارد و هر کس برای بالا نشاندن حرف خود به هر چه دست میاندازد و به هر کار توسل میجوید حتی اگر طرح موضوعات غیردقیق و صحیح باشد، افکار عمومی را تحریک کند و حیثیت افراد مومن و حرمت حریم شخصی آدمیان نقض شود.
در مقدمه این نوشته گفتم و مکرر و موکد میکنم که این فرزند انقلاب و این طلبه کوچک دیرسالی است که عطای سیاست را به لقایش بخشیده و به کار خود است.
نمیدانم و نمیگویم که آراء شما چه بوده و دیگری. اما میدانم و میگویم که نمیشود و نباید برای اثبات رای و نظر خود یا بازگرداندن اعتبار سیاسی هر موضوعی را بازگفت و بانگ برآورد.
اینک نیز از جایگاه طلبه و تلمیذ، سوالی دارم و از دانشمندان مجلس و جنابعالی که سوابق مبارزاتی و همراهی و همدلیتان با انقلاب بر همه آشکار است، که آیا دوشادوشی دین و سیاست را عاقبت این است؟ هزینه دستیابی به اغراض سیاسی چیست؟ و آیا هدف و نظر امام راحل رحمهالله علیه در پایهگذاری این نظام و رهبر معظم انقلاب و بزرگان مبارز و رسیدن به جامعهای آرام و آرمانی، متخلق به اخلاق اسلامی و آموزههای ناب الهی، با اوضاع این دو ماهه دشوار نسبتی دارد؟ آیا اگر یاران امام و ا نقلاب با همه خدمت و ارادات دامان صبر از کف نهادند میتوان از دیگران انتظار تاب و طاقت داشت؟ و میشود مسائل سنگین سیاسی نظام را چنین ساده انگاشت؟
جناب آقای کروبی!
در دیداری که دریافته بودید که برنامه تلویزیونی خانم ترانه موسوی به طریقی با خانواده ما ارتباطی دارد ماجرا را از بنده جویا شدید و عرض کردم که بنا به مسائل و مصالحی که باور داریم این قصه را برای هیچیک از بزرگان نگفتهام و نخواهم گفت؛ چرا که توطئه رسانههای بیگانه را میدانم. فتنهانگیزی دشمنان را دیدهام و ناصبوری دوستان را چشیدهام. اصرار ورزیدید. خاموش ماندم. قول دادید که تنها برای اطلاع خود کنجکاوید حتی نه برای نقلقولهای خاص. قول شما و ارادت این کمترین به امام، آن مراد فرزانهای که لباس عالمان بر تنم پوشاند، قفل سکوتم را نزد شما و تنها شما شکست تا در سینه شما و تنها شما بماند و عرض کردم که قصدم فقط افشای توطئه دشمنان و خاموش کردن فتنه آنان بوده و شنیدید.
لیکن با کمال تعجب و تحیر 26 مردادماه بخشی از عرایض من با آب و تاب در صفحه نخست نسخه الکترونیکی روزنامه جنابعالی و به اسم و امضای شما درج شد. چه دشوار بود برای من باور این عهدشکنی. ناباورانه مطلب را خواندم و تاسف و دریغم علاوه شد آن گاه که دیدم آنچه گفتهام، نگفتهاید!
آبی بود و از جوی برفت، تیری بود و از چله گذشت. لیکن این سوال باقی است که گفته شما، دوا بود یا درد؟ با این کار، کمکی به انقلاب شد یا جریانهای سیاسی این سو و آن سو، کام خود از آن گرفتند؟ حریم انسان پاس داشته شد یا اصول اخلاق مراعات گردید؟
برای من که شما را یار و دلسوز نظام میدانم هرچند در مواضع شما نبوده و نیستم باور ناکردنی بود و شگفتیآور! چه زمانهای است این زمان که آب و آبرو را بهایی نیست. عالمان از علم درمیگذرند و عهدها فراموش میشود به آسانی:
دستان خسته بر آسمان برمیدارم و دم فروبسته میگشایم و از درگاه یگانه بخشنده و مهربان برای ایران اسلامی دعا میگویم.
سید حسین شاهمرادی
برادر همسر ترانه موسوی