88/8/22
6:49 ع
88/8/21
8:57 ص
به گزارش خبرنگار حوزه دولت خبرگزاری فارس، محمود احمدینژاد رئیس جمهور کشورمان در گفتگوی مستقیم با مردم که از برنامههای تهران 20 شبکه 5 سیما پخش شد در ادامه سخنان خود با اشاره به دو دور سفر خود به استان تهران گفت: غیر از کارهای جاری که در این سفر انجام میشود مصوباتی برای تهران داشتیم و در حال انجام است و برخلاف تصور بسیاری از مردم حجم کاری که در استان تهران باید انجام شود کمتر از استانهای دیگر نیست و ما در گذشته بخشی از تهران را داشتیم که میشد گفت یک سری زیرساختهای محدودی داشت و دیگر نقاط چنین چیزی نبود و مثلاً خود اسلامشهر یک شهر بزرگ با نیازمندیهای فراوان است و در خصوص دیگر شهرستانهای تهران نیز مانند کرج چنین مسائلی وجود دارد.
وی در خصوص ترافیک تهران و راهکار حل این ترافیک گفت: ترافیک تهرن به طور حتم راهحلی دارد و جزو همان اموری است که تدابیر مدیریت در شهر همیشه عقبتر از رشد ترافیک است.
رئیس جمهور با تأکید براینکه ترافیک مشکل شهر تهران است گفت: این مسئله با توجه به اینکه خود بنده نیز در همین ترافیک زندگی میکنم و بسیاری از مردم مرا در این ترافیک و پشت همین چراغ قرمزها دیدهاند یک مشکل اساسی برای مردم است و از نظر آلودگی ترافیک نیز خود ما در مرکز قرار داریم و جایی که ریاست جمهوری قرار دارد مرکز آلودگی زیاد تهران است.
88/8/21
8:55 ص
به گزارش خبرنگار حوزه دولت خبرگزاری فارس، محمود احمدینژاد رئیس جمهور کشورمان در گفتگوی مستقیم با مردم از برنامه تهران 20 شبکه 5 سیما با اشاره به تهران گفت: تهران مرکز ایران و موجب افتخار همه ملت ایران و نقطه اتکای آنها است و مردم تهران در همه صحنههای حساس و تاریخساز پیشگام ملت ایران بودند، هستند و خواهند بود و یاران صمیمی و فداکاران ملت ایران در تهران هستند.
وی افزود: همه ملت ایران علاقمند هستند که تهران همیشه شاداب، آباد، عزیز و پیشرفته باشد؛ چرا که تهران نقطه افتخار برای همه ملت ایران است و افتخار مضاعفی نصیب بنده است که هم خدمتگذار مردم تهران و هم شهروند تهرانی هستم، البته همه جای ایران سرای من است و همه ایرانیها عزیز و همه تهران را دوست دارند و بنده نیز شهروند تهران و خادم تهران هستم.
رئیس جمهور با اشاره به دوران حضورش در مدیریت شهری و شهرداری تهران گفت: یکی از بهترین دوران عمرم آن دو سالی بود که در شهرداری تهران در خدمت مردم بودم و بسیاری از صحنههایی که مشاهده کردم برای من افتخاری ابدی است و آن لحظهای که احساس کردم یک خادم هستم و میتوانم خیابانهای تهران را تمیز کنم این احساس، احساسی شیرین است که همیشه در یاد و خاطره من است.
88/8/19
6:33 ع
هجمه ها به شخصیت آیتالله مصباح یزدی شاید از آن روز رنگ و بویی جدید به خود گرفت که استاد از تریبون نماز جمعه، باب نقد کژروی های فکری کسانی را گشود که سکولاریسم را تئوریزه می کردند و تساهل و تسامح را توسعه می دادند. از همان روزها بود که او هر بار به بهانه ای مورد هجمه طیف موسوم به اصلاح طلب قرار گرفت. گاهی "تئوریسین خشونت" لقبش دادند و گاهی او را "بی اعتقاد به خط امام" خواندند. اسلام سیاسی که او از آن سخن می گفت و مبانی که او تشریح می کرد، آن قدر در تضاد با اندیشه های وارداتی آن روزها بود که "آزادی بیان" هم نتواند آن را تحمل کند.
همان روزها و در رگبار اهانت ها بود که رهبر انقلاب در تجلیل از شخصیت آیتالله مصباح لب به سخن گشودند و فرمودند: «بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب نظر در مسائل سیاسی اسلام ارادت قلبی دارم. اگر خداوند متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر خلأ آن عزیزان را در زمان ما پر می کند.»
ایشان در سال 79 هم در جمع دانشجویان طرح ولایت به هجمه ها اشاره کردند و فرمودند: «این هجوم تبلیغاتی را که به شخصیت های برجسته، به انسان های والا و با اخلاق برجسته می کنند، اینها همه اش نشان دهنده اهداف و نیات دشمن است. یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتا این شخصیت عزیز جزو شخصیت هایی است که همه دلسوزان اسلام و معارف اسلامی از اعماق دل بایستی قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرند... حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هر جایی که باشد، آنجا را دشمن زود تشخیص می دهد، چون حسابگر است. دشمن آنجا را خوب می شناسد و به مقابله اش می آید. با مرحوم شهید مطهری هم همین جوری برخورد کردند.»
با این وجود اما اتهام زنی ها به شخصیت آیتالله مصباح و آنچه فرقه مصباحیه خوانده می شد، خاتمه نیافت و هر روز در قالبی جدید و با بهانه ای نو بروز پیدا کرد. در تازه ترین هجمه ها، سایت "آینده" طی مقاله ای با اشاره به سخنانی از استاد در خصوص کاستی های موجود در حوزه علوم انسانی،
این
در این مقاله از یک سو مراکزی مورد اشاره قرار گرفته که با همت آیتالله مصباح راه اندازی شده اند، غافل از اینکه همین مراکز توسط امام راحل و مقام معظم رهبری از نظر مالی مورد پشتیبانی قرار گرفته اند و از سوی دیگر عزم محافل وابسته به استاد برای تحول در علوم انسانی و حرکت به سمت علم اسلامی، بی حاصل و شکست خورده لقب داده شده است. در عین حال طرح عناوینی نظیر "اقتصاد اسلامی" و "مدیریت اسلامی" هم "دشمن آفرین" دانسته شده است!
این در حالی است که تحول در علوم انسانی از مطالبات جدی رهبری طی سال های اخیر بوده و موسسه امام خمینی هم در این مسیر حرکت های قابل توجهی را آغاز کرده است. اگرچه تا حصول به مطلوب در این حوزه همچنان فاصله های جدی وجود دارد اما این به معنای شکست نبوده و نیست.
رهبر انقلاب در خصوص لزوم تحول در حوزه علوم انسانی فرموده بودند: «من دربارهى علوم انسانى گلایهاى از مجموعههاى دانشگاهى کردم - بارها، این اواخر هم همین جور - ما علوم انسانىمان بر مبادى و مبانى متعارض با مبانى قرآنى و اسلامى بنا شده است. علوم انسانى غرب مبتنى بر جهانبینى دیگرى است؛ مبتنى بر فهم دیگرى از عالم آفرینش است و غالباً مبتنى بر نگاه مادى است. خوب، این نگاه، نگاه غلطى است؛ این مبنا، مبناى غلطى است. این علوم انسانى را ما به صورت ترجمهاى، بدون اینکه هیچگونه فکر تحقیقىِ اسلامى را اجازه بدهیم در آن راه پیدا کند، می آوریم تو دانشگاههاى خودمان و در بخشهاى مختلف اینها را تعلیم میدهیم؛ در حالى که ریشه و پایه و اساس علوم انسانى را در قرآن باید پیدا کرد.»
تاسیس موسسه "در راه حق" که در همین خط سیر معنا پیدا می کرد، از همان آغاز مورد پشتیبانی و حمایت امام راحل قرار گرفت. حجت الاسلام رحیمیان پیشتر با اشاره به این موضوع گفته بود:«امام(ره) نسبت به تاسیس برخی مدارس و مؤسسان برخورد منفی داشتند، مثلاً در قبال پیشنهادی که از سوی آقای منتظری خدمت امام(ره) نقل کردم که امام(ره) ?? میلیون تومان کمک کند تا یکی از مدارس توسعه یابد و سالن ساخته شود، امام(ره) نه تنها جواب مثبت ندادند بلکه چند بار تکرار کردند، "من خوف این را دارم که. . . " به شدت برخورد منفی کردند.»
با این همه و با وجود حساسیت هایی که امام داشتند و مخالفت هایی که حتی با پیشنهادات برخی مراجع تقلید صورت می گرفت، ایشان علاوه بر شهریه عمومی ای که برای طلاب پرداخت می کردند، هزینه و بودجه مؤسسه را هر ماه طی صدور چکی به نام آقای مصباح پرداخت می کردند که این مطلب حکایت از اطمینان کامل امام(ره) به عملکرد علمی و سیستم آموزشی آیتالله مصباح داشت.
در سال های بعد هم رهبر انقلاب ایشان را به عنوان رییس موسسه امام خمینی(ره) منصوب کردند. در حکم انتصاب ایشان در سال 1374 آمده است: «اکنون که بحمدلله موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(اعلی الله مقامه) در سایه تلاش پیگیر و موفق جنابعالی رسمیت یافته و به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است، جنابعالی را که از برکات ماندگار حوزه علمیه قم و از چهره های موصوف و معروف به علم و عمل و جد و ابتکار می باشید به ریاست و مدیریت این موسسه منصوب می کنم... با توجه به احاطه و نکته دانی آن جناب، خود را از توصیه به کارهای بایسته بی نیاز می دانم و شما و همه همکاران هوشمند و دلسوزتان را به لطف و هدایت و فضل مستمر پروردگار متعال می سپارم.»
مجموعه تلاش های آیتالله مصباح یزدی اساتید و شاگردان کثیری را برای انقلاب بر جای گذاشت. اساتیدی که بعضا تنها توفیق استفاده از محضر استاد را داشتند و اساتیدی که توفیق حضور در موسسه را در کارنامه خویش ثبت کرده اند. در ذیل بهطور به برخی چهره های مرتبط با ایشان اشاره می شود:
حجت الاسلام و المسلمین غلامرضا فیاضی: وی از برجسته ترین اساتید فلسفه در ایران و صاحب نظریه جدید "عینیت وجود و ماهیت" است. وی همچنین از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و اساتید موسسه امام خمینی است.
حجت الاسلام و المسلمین سید محمود نبویان: از شاگردان برجسته آیتالله مصباح یزدی است که فاتح مناظرات تئوریک در دوران دوم خرداد با برخی عناصر مدعی روشنفکری بود، صاحب آثار متعددی در زمینه کلام جدید است از جمله "سروش مغالطات"، "نقدی بر صراطهای مستقیم" و "علوم تجربى در عالم غرب".
حجت الاسلام و المسلمین محمود رجبی: وی که از فضلای عضو جامعه مدرسین و اساتید برجسته حوزه علمیه قم است، هم اکنون قائم مقام موسسه امام خمینی است.
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی آقاتهرانی: پیش از آنکه دولت احمدی نژاد بر سر کار بیاید، دروس اخلاقش محل اجتماع علاقه مندان در شهر مقدس قم بود. او فوق لیسانس روانشناسی را از بنیاد باقرالعلوم گرفت و سپس در قالب یک گروه، با نظر آیتالله مصباح به همراه زن و فرزند عازم غرب شد. وی از دانشگاه مک گیل در مونترال مدرک فوق لیسانس عرفان گرفت. سپس به آمریکا مهاجرت کرد و در سال ???? از دانشگاه ایالتی نیویورک در بینگهمتون با تزی با موضوع "درباره عرفان غیر نمادین ابن سینا"» مدرک فوق لیسانس فلسفه گرفت. او مسئولیت امامت جمعه و ادارة مؤسسه اسلامی نیویورک را هم به عهده داشت. با اخذ مدرک دکترای فلسفه عرفان، کار درسی اش در آنجا تمام شد و به قم بازگشت. مهاجرت او به غرب حدود هشت سال طول کشید (از سال ???? تا ????) آقاتهرانی بعد از روی کار آمدن دولت نهم، استاد اخلاق هیئت دولت لقب گرفت و از سوی مردم تهران هم به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی انتخاب شد.
از دیگر شاگردان آیت الله مصباح یزدی می توان به سید محمدرضا طباطبایى (مدیر جامعة الزهرا)، دکتر عباسعلى شاملى (استادیار مؤسسه آموزشى امام خمینى)، دکتر سید احمد رهنمایى(معاون اطلاع رسانی مؤسسه امام خمینى)، دکتر محمد فنایى اشکورى (استادیار مؤسسه آموزشى امام خمینى)، دکتر شمالى (استادیار مؤسسه آموزشى امام خمینى)، دکتر محمد جواد زارعان (رییس مرکز انتشارات مؤسسه امام خمینی)، اکبر میرسپاه (استاد دروس معارف قرآن)، سید محمد غروى (مدیر گروه روان شناسى مؤسسه امام خمینى)، مجتبی مصباح یزدی،
همچنین در میان اساتید
گفتنی است در انتخابات نهم نیز که سرفصل بازگشت به گفتمان انقلاب و امام گشوده شد، آیتالله مصباح یزدی و شاگردان او حضوری موثر در عرصه سیاسی کشور داشتند؛ حضوری که البته طبیعی بود خشم برخی دیگر را به دنبال داشته باشد. همان زمان بیش از 60 نفر از شاگردان و همفکران آیتالله در حمایت از احمدینژاد در دوره اول و دوم انتخابات ریاست جمهوری صادر کردند. مرتضی آقاتهرانی، سیداحمد رهنمایی، قاسم روانبخش، محمدناصر سقایبیریا، علیرضا پناهیان، محمد فنایی نعمتسرا، محمود نمازی، حسین جلالی، محمدحسین برجیان، علی و مجتبی مصباح یزدی، محمود دهقانی، عبدالمجید اشکوری، اباالحسن حقانی، علی معصومینیا، سیدمحمود نبویان، حمید کثیری، عبدالجواد ابراهیمی، محمدمهدی نادری، احمد و علی ابوترابی، حمید رسایی، احمد رهدار، اکبر میرسپاه و... از جمله این افراد بودند.
به نظر میرسد هجمه به استاد مصباح یزدی به قیمت تخطئه ضروریاتی نظیر تحول در علوم انسانی که از مطالبات رهبر انقلاب بوده و هست و بارها و بارها هم از طرف ایشان مورد تاکید واقع شده است، و نیز بهانه کردن مواردی از این دست پیام های روشنی را با خود به همراه دارد. کسانی که دم از اندیشه می زنند اما از اندیشه می هراسند، چاره ای جز این گونه مواجهه با او ندارند. روزی قتل های زنجیره ای را به او نسبت می دهند و روز دیگر از کانال مغلطه میان مشروعیت و مقبولیت نظام به تخطئه اش می نشینند. اتهام زنی هایی از این دست گواهی است بر فقدان پشتوانه ایدئولوژیک کافی برای بحث و مناظره در چارچوب منطق و دلیلی است بر ترس از تبیین درست و تام اندیشه اسلام و خط امام.
88/8/19
6:33 ع
سایت اینترنتی حامی خانواده هاشمی رفسنجانی در مطلبی با اشاره به طرح موضوع غربزدگی در نحوه تدریس "علوم انسانی" در دانشگاه های کشور، آن را شکستن کاسه کوزه حوادث سیاسی اخیر بر سر علوم انسانی نامید.
به گزارش رجانیوز، عدم برخورد نهادهای نظارتی با برخی مطالب توهین آمیز و اهانت بار
این سایت خبری که تا کنون با درج تعبیر خارج از ادب و اخلاق حرفهای، خواستار ترور مقامات نظامی کشورمان شده بود و در قالب انتشار نظرات بینندگان، انواع اتهامات سیاسی و مالی را علیه مسئولین کشور منتشر می کرد، در یکی از یادداشتهای خود که با عنوان "آیتا... مصباح و اعتراف به شکست" منتشر کرد، انتقاد از نوع پردازش علوم انسانی در دانشگاه های کشور، را " آدرس های غلطی" نامید "که این روزها برای منحرف کردن اذهان متدینین نسبت به آنچه در صحنه سیاست رخ داده است."
این سایت نوشت: "خرد کردن کاسه کوزه رخدادهای اخیر ـ که ناشی از ندانم کاری برخی از مدیران و زیاده خواهی شماری از سیاسیون بود ـ بر سر علوم انسانی موجود در دانشگاه ها، یکی از آدرس های غلطی است که این روزها برای منحرف کردن اذهان متدینین نسبت به آنچه در صحنه سیاست رخ داده صورت می گیرد."
این در حالی است که این موضوع را برای اولین بار رهبر معظم انقلاب چندی پیش در دیدار با جمعی از اساتید و نخبگان دانشگاه ها مطرح نمودند.
ایشان در این راستا با انتقاد از نحوه تدریس برخی از شاخه های علوم انسانی در دانشگاهها فرمودند: "بسیاری از علوم انسانی مبتنی بر فلسفههایی است که مبانی آنها مادیگری و بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی است و آموزش این علوم موجب بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی میشود و آموزش این علوم انسانی در دانشگاهها منجر به ترویج شکاکیت و تردید در مبانی دینی و اعتقادی خواهد شد."
ایشان در این دیدار همچنین با اشاره به میدان جنگ نرم دشمن افزودند: دانشجویان افسران جوان این جبهه هستند که ضمن دارا بودن فکر، عمل، و بصیرت، در صحنه نیز حضور دارند و با آزمودن صحنه، در چارچوب، کار میکنند اما اساتید دانشگاهها فرماندهان جبهه جنگ نرم هستند.
تاکیدات حضرت آیت الله خامنهای در این باره به همین سخنرانی هم محدود نماند و ایشان همچنین در دیدار هزاران نفر از بانوان قرآن پژوه و فعال قرآنی که چندی پیش برگزار شد، بار دیگر به موضوع تدریس برخی دروس علوم انسانی در دانشگاهها اشاره کردند و فرمودند: "مبنای علوم انسانی غرب که در دانشگاههای کشور بصورت ترجمهای تدریس میشود، جهان بینی مادی و متعارض با مبانی قرآنی و دینی است، در حالیکه پایه و اساس علوم انسانی را باید در قرآن جستجو کرد."
موضوع ضعف نظام آموزشی در تدریس دروس علوم انسانی به صورت غیر بومی و کپی برداری شده از غرب که این سایت از ان با عنوان "خردکردن کاسه کوزه حوادث اخیر بر سر علوم انسانی" نام می برد، مسئله ای بود که سعید حجاریان هم به آن معترف شد.
حجاریان که خود سابقه تدریس در دانشگاه و در رشته علوم انسانی را در کارنامه سوابق خود دارد و اصلاح طلبان از او با عنوان "تئورسین اصلاحات" یاد میکردند در دادگاه کودتای مخملی و پس از آن در مصاحبه های مطبوعاتی خود، بارها به آن اشاره کرده و گفته بود: "با ارائه تحلیلهای ناصواب مرتکب خطاهای سهمگین شدهام."
با این حال در بخش دیگری از یادداشت توهین آمیز سایت حامی هاشمی رفسنجانی آمده است: اگر آنچه "این جماعت" میگویند درست باشد، معنایش این است که سالها شعار اسلامی کردن دانشگاهها جامه عمل به خود نپوشیده و مثل اقتصاد اسلامی و مدیریت اسلامی وعناوین دیگر، "راه به بیراهه برده" و "برای نظام اسلامی دشمن درست کرده است."
88/8/19
6:31 ع
دکتر وحید یامینپور: «حریم صافی شبکهی ارتباطات است؛... حریم شهوات را مبدل به عواطف و خواستها را به تمنا تبدیل می کند... حیا احساسی آمیخته با راز است؛ حیا می پوشاند و می گشاید، از نمایش می پرهیزد...
زنی که چادر به تن دارد و خرامان راه می رود، ضمن اینکه خود را می پوشاند، به حرکاتش دوچندان جذبه می دهد... اکنون مرزها و جداییها در روابط انسانها به صورت قرارهای تعبدی جلوه کردند و اگر میان افراد صمیمیتی بود، مبدل به آمیزشی شد که نه مرزی می شناسد و نه حریمی.»
این حرفها، موعظهی یک روحانی یا وصیت نامهی یک شهید نیست؛ قسمتی از کتاب "آسیا در برابر غرب" اثر روشنفکر سکولار معاصر -داریوش شایگان- است که خوش انصافی کرده و بهخاطر تعلق خاطرش به مآثر فرهنگی ایران اسلامی، از آشوب فرهنگی ایران آفت زده، ناله سر داده است.
این شب ها شاهد پخش سریالی در شبکه دو سیمای جمهوری اسلامی هستیم که به دلایل متعددی به یکی از پر بیننده ترین سریال های تلویزیون بدل شده است. مجموعهی "شمس العماره" که از هنرنمایی بازیگران سرشناس سینما و تلویزیون بهره می برد، سریالی است خوش ساخت با جاذبه های ویژه که مورد استقبال خانواده های ایرانی قرار گرفته است. ثقل قصهی شمس العماره بر موضوع خواستگاری و ازدواج یعنی موضوع همیشه جذاب مجموعه های ایرانی متمرکز است. اما این بار خواستگاری نه یک سنت قدیمی و همراه با مآثر قومی و دینی که دستمایهی سبک زندگی امروزی و فارغ البال جوان هایی است که هرکدام قشری از اقشار طبقات بالای شهری را نمایندگی می کنند.
نگاه "شمس العماره" به فرهنگ ایرانی یک "نگاه موزه ای" است. اهالی این خانهی اشرافی که به نظر می رسد میراثداران شاهزادگان قجری هستند، برای نمادهایی چون "آبگوشت ایرانی" غش و ضعف می روند و تمام ایرانیت خود را در عشق و علاقهی وافر به دوغ و نان سنگک سفره های اعیانی به نمایش می گذارند. نگاه این سریال به فرهنگ ایرانی نگاهی در سطح نمادهای کوچه بازاری است و مهمترین عناصر این فرهنگ نظیر حفظ حریم و حیای فردی و خانوادگی مورد تهاجم اباحی گری مدرن قرار می گیرد و حتی در بخش هایی از مجموعه خصلت غیرت و تعصب یکی از خواستگاران به عنوان نماد تاریخ گذشتهی مرد ایرانی به سخره گرفته می شود.
ایراد اصلی بر نحوه تعامل بازیگر نقش "لیلا" با خواستگاران متعددی است که هر روز بدون رعایت ادب ایرانی پا در خانه ی قدیمی "شمس العماره" -نماد یک کل ارگانیک از معانی و عناصر فرهنگی ایرانی- می گذارند و همچنین در رفتارهای عشوه گرانهی بازیگر نقش "پری" (با بازی غیرمتعارف رؤیا تیموریان) در برابر تنها مرد مجرد خانواده که اتفاقاً به ظاهر عاقل مردی است با علایق سرشار فرهنگی و ملی!
تعاملات و روابط میان فردی موجود در این سریال نه تنها هیچ نشانی از خصلت های تاریخی ایرانیان ندارد که بهطور اغراق آمیزی خلاف عرف و منش ایرانی- اسلامی است. مسلماً حیا و حریم در شیوهی پوشش و آرایش خلاصه نمی شود (که در این حوزه نیز این سریال جای بحث فراوان دارد) بلکه مهمترین تجلی این خصلت درونی در رعایت عفاف در بیان، تعامل با نامحرم و ادب در تعامل با اعضای خانواده است.
نگاه موزه ای به آیین ها و سنت های ملی و دینی آنها را از جاری و ساری بودن در متن زندگی بیرون می کشد و با یک تلقی ایستا و ویترینی، صرفاً از آنها به عنوان یک سلسله اتفاقات تاریخ گذشته یاد می کند. در حالی که نگاه راهبردی در جمهوری اسلامی به سنت ها و آیین های ملی و دینی نه به مثابه یک سرگرمی توریستی و موزه ای که یک حقیقت زنده و عملگرایانه و راهگشاست. از این زاویه، آیین ها و سنت ها باید زنده بمانند و از طریق آموزش و تبلیغ به نسل آینده منتقل شوند و طبعاً رسانه ها نقش اول را در این مسیر ایفا خواهند کرد.
فرهنگ ایرانی با آمیخته شدن در معانی و ادب بلند دینی، پیش و بیش از هر چیزی، در سلوک خانوادگی و حفظ حریم و حیا تجلی می یابد که: "لَا ایمانَ لِمَن لا حیاءَ لَه" (حدیثی از امام صادق علیه السلام، الکافی، ج ?، ص ???).
معماری ایرانی نیز تجلی همین خصلت تاریخی ایرانیان است. حجاب و حیا برای ایرانیان نه یک رفتار ظاهری و جزیی از مناسک تکراری، بلکه حامل بخش عظیمی از بار فرهنگی ملی و دینی ماست. حیات و قوام بسیاری از ارزش های قومی و دینی در میزان پایبندی به این معانی است. برخلاف برخی تلقی های سیاسی، عفاف و حیا نه یک نماد سیاسی یا حتی اسلامی که رفتار و خصلتی تاریخی برای ایرانیان از دوران پیش از اسلام و تکامل یافته در دوران پس از آن است. امروز که به اذعان بسیاری از جامعه شناسان و اندیشمندان حوزهی خانواده، فرهنگ عریان و اباحی گرایانهی غربی- امریکایی اثراتی ملموس و غیرقابل بازگشت بر خانوادهی ایرانی داشته است و بهتدریج و با تصویرسازی های هنرمندانهی رسانه ها به تخلیهی ارزشی خانواده ها مشغول است، خودزنی رسانهی ملی غیرقابل توجیه به نظر می رسد.
همچنین در یک نگاه نمادشناسانه، عشوه گری و لبخند فروشی دختر خانواده، که بهزودی با ازدواج با جوان آرزوهایش صاحب کل خانه -شمس العماره- می شود، انتظار تحقیرآمیز فرهنگی ملی در آمیزش با بیگانه تفسیر می شود. زن در نگاه نمادشناسانه، نماد وطن است که بر دوش خود انبان مآثر قومی و ملی (شمس العماره) را حمل می کند و در افق نهایی خود، همراه شدن با مردی را طالب است که او را به فراتر از مرزهای ایران -به آن سوی آب- ببرد. تمامی اعضای خانه از فرنگ رفته ها و فرنگ دیده ها با دیدهی تحسین یاد می کنند و نوعی از اشتیاق رمزآلود به رفتن را در بیننده به همراه می آورند. می توان گفت هیچکدام از نمونه های ارتباطی در این سریال، هیچیک از واقعیات فرهنگی ایرانیان را نمایندگی نمی کنند بلکه مجموعهای است از ایرانیانی که از پنجرهی غرب و با حفظ نوستالژی ملی گرایانه به ایران و فرهنگ آن خیره شده و آن را وارونه روایت می کنند.
تأکید مقام معظم رهبری بر حفظ ارزش ها و حریم خانواده در تمدید حکم سید عزت الله ضرغامی و همچنین بیان معنادارشان در فرصت یکساله برای ایجاد تحول بنیادی در عملکرد سازمان صداوسیما، این ضرورت را بیش از پیش گوشزد می کند که مجموعهی مدیران این سازمان تسامح در برخورد با کجرویهای آشکار در برنامه های نمایشی، بهویژه مجموعه های ایرانی را که از قدرت اثرگذاری و اقناع و باورپذیری بیشتری برخوردارند، کنار گذاشته و اولویت های تاریخ ساز فرهنگی را در گیر و دار معرکه های سیاسی فراموش نکنند.
88/8/19
6:31 ع
دستور رئیسجمهور برای دریافت مابهالتفاوت شام اعیانی کارگروه تخصصی استانی در سفر اخیر هیات دولت به مشهد سبب شد تا اولین تجربه اداره این جلسات برای محمدرضا رحیمی معاون اول رئیسجمهور به دلیل سفارش شام غیر متعارف و اشرافی، دردسر ساز شود.
به گزارش رجانیوز پس از اتمام جلسه کارگروه?های تخصصی استان خراسان رضوی که در محل استانداری در مشهد مقدس و تا پاسی از شب ادامه داشت، رحیمی به عنوان رئیس این جلسه در مورد غذایی که برای شام اعضای کارگروه تهیه شده بود، سوال کرد که مسئولین استانداری با توجه به تجربه سفرهای پیشین هیات دولت از غذای معمول استانداری که در آن شب که "عدس پلو" بود، یاد کردند.
رحیمی نیز با اطلاع از نوع غذای استانداری از مسئولین خواست تا برای 150 عضو حاضر در جلسه، از یکی از بهترین رستوران?های مشهد غذای مناسبی تهیه شود که بر اساس این دستور، 150 پرس چلوگوشت سرخ کرده به همراه زیتون پرورده و مخلفات از یکی از رستوران های معروف مشهد برای اعضای حاضر در جلسه تهیه شده است.
این در حالی است که شنیده ها حکایت از دردسر ساز شدن این ولخرجی برای رحیمی
باسمه تعالی
دفتر؛
مابه التفاوت جمع ارقام ردیف های 3 و 4 و 5 با یک چلو کباب کوبیده ساده (به مبلغ هر چلوکباب حدود سه هزار تومان) به مبلغ کل یک میلیون و دویست و پانزده هزار تومان از سفارش دهنده جلسه کارگروه اخذ شود و به حساب نهاد واریز شود و از این فاکتور کسر گردد.
منبع: رجا
88/8/18
10:42 ص
88/8/18
10:41 ص
88/8/12
10:24 ص