87/4/27
9:36 ص
روزنامه کارگزاران در مطلبی به بیان جلسه سران قوا در حضور رهبر معظم انقلاب پرداخت.
به گزارش «فردا»، در این مطلب آمده است: یکی از شبهای پاییز 1382 سران سه قوه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام جلسه نهایی هدفمند کردن یارانه سوخت را در حضور مقام معظم رهبری برگزار کردند.
در آن نشست محمد ستاریفر رئیس وقت سازمان مدیریت و برنامهریزی گزارش مبسوطی از روند ناعادلانه تخصیص یارانه به حاملهای انرژی ارائه کرد و از سناریوهای مختلف آزادسازی نرخ سوخت سخن گفت. اصرار دولت بر طرح بحث در سطح سران قوا از این رو منطقی به نظر میرسید که به اعتقاد عرف کارشناسان، آزادسازی قیمت سوخت مهمترین جراحی اقتصاد ایران و تصمیمی چندوجهی به شمار میرفت. دلواپسی از عواقب اجتماعی و سیاسی گران شدن بنزین موجب شده بود تا خاتمی اجرای آن را به اجماع سران مشروط کند. قبل از آن شب و از جلسات قبلی که در سطح سران برگزار میشد، خبر رسیده بود که جز رئیس قوه قضائیه موافقت سایر اعضای جلسه برای آزادسازی قیمت بنزین جلب شده و خاتمی و هاشمی و کروبی به ضرورت این امر پی بردهاند.
گفته میشد آیتالله هاشمیشاهرودی هم که ابتدا متاثر از نظرات مشاور اقتصادی آن روز خود (پرویز داوودی) نظر مساعدی روی طرح هدفمند کردن یارانهها نداشت، به مرور و با شنیدن استدلالهای کارشناسی رویکرد مساعدتری نسبت به موضوع پیدا کرده است. در آن نشست طولانی که از غروب آفتاب تا آستانه نیمهشب ادامه پیدا کرد، پرسیده شد، با اجرای گام به گام هدفمند کردن یارانه سوخت (همان چیزی که بعدها در برنامه چهارم آمد و توسط مجلس هفتم حذف شد) قیمت بنزین چقدر خواهد شد؟
این مطلب در ادامه نوشته است: ستاریفر با اعلام عددی حدود 250 تومان تصدیق میکند که با توجه به نرخهای جهانی آن روز در صورت حذف کامل یارانه، بنزین آزاد به بهای هر لیتر 400 تومان قابل عرضه است. در ادامه نشست بحث به سرجمع یارانه سوخت و سهم هر ایرانی در صورت توزیع سرانه آن میرسد. در میانه مباحثه بر سر شقوق مختلف و سناریوهای گوناگون هدفمند کردن یارانه سوخت، از عدد 50 هزار تومان به عنوان میزان یارانه قابل پرداخت به هر شهروندی که به سن قانونی رسیده، یاد میشود.
جلسه با حصول تفاهم ضمنی، دیرهنگام به پایان میرسد و حاضران دفتر مقام معظم رهبری را ترک میکنند. خاتمی و معاونش قدمزنان در محوطه پاستور به سوی نهاد ریاست جمهوری میرفتند که با صدای کروبی از حرکت بازمیایستند.
کروبی دو سال قبل از انتخابات نهم ریاستجمهوری در حالی که رانندهاش پای پلهها منتظر ایستاده بود در تاریکی خود را به رئیسجمهور و رئیس سازمان میرساند و میپرسد: «گفتید سهم هر نفر چقدر میشود؟» و سپس عدد 50 هزار تومان را روی تکه کاغذی که از جیب بیرون میآورد یادداشت کرده و عازم منزل میشود.
کارگزاران دروغ شاخدار می گوید
87/4/7
4:29 ع
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس گنجی در بخش دوم مقاله «همجنسگرایی: اقلیتی ناحق؟ و فاقد حقوق!؟ » که مستقیما در پاسخ به آرای «محسن
کدیور» درباره عدم جواز عقلی و شرعی همجنسگرایی در روشنفکری دینی نوشته شده پس از ذکر آرای او مینویسد:کدیور میگوید مجازات شدید همجنسگرایان از احکام ثابت و دائمی شرعی است. ملاک و معیار تمایز احکام موقت از دائمی چیست تا بر اساس آن ملاک گفته شود مسألهای جزو احکام دائمی اسلام است؟کدیور میگوید مسلمانی مطلقاً با همجنسگرایی نمیسازد. ملاک و معیار مسلمانی چیست تا بر مبنای آن ملاک بفهیمم چه چیز با مسلمانی سازگار است و چه چیز ناسازگار؟
گنجی در این مقاله میافزاید: کدیور همجنسگرایی را امری غیرعقلانی، غیرانسانی، انحراف از مسیر صحیح بشری و تأسف بار به شمار میآورد. اما هیچ دلیلی برای موجه کردن مدعای خود ارائه نمیکند. پرسش این است: مسیر صحیح بشری چیست؟ مگر فقط یک راه صحیح وجود دارد که بشریت باید آن را طی کند؟ آیا نفی پلورالیسم و قبول انحصار گرایی معرفتی و اجتماعی لازمهی منطقی این مدعا نیست؟
تا آنجا که من میفهمم، هر رفتاری که از آدمیان سر میزند (خوب و بد) عملی انسانی است؛ نه غیرانسانی یا حیوانی. انسان همان موجودی است که در تاریخ خود را محقق کرده (انسان واقعی مطابق تعاریف پسینی a posteriori) نه انسانی آرمانی که وجود خارجی ندارد (انسان خیالی مطابق تعاریف پیشینی a priori)
گنجی تصریح می کند: همجنسگرایی همان قدر انسانی است که ناهمجنسگرایی. عدالتورزی همان قدر انسانی است که ظلم و بیداد. با این تفاوت که عدالت از نظر اخلاقی فضیلت است و ظلم رذیلت.
87/4/7
4:11 ع
فاطمه رجبی امروز در سایت شخصیاش بار دیگر با بیان برخی اتهامات به برخی از شخصیتهای کشور و نظام، نوشت: از قالیباف علاوه بر شعار انتخاباتی ریاستجمهوری، در عمل در شهرداری تهران، پایبندی به رفتار رضاخانی را نشان داده است. از قلع و قمع گل و گیاه تا بریدن درختان و کندن و شخمزدن آسفالت و جدول تازهساز، که همه و همه با بیتالمال برای اهداف غرضمند سیاسی به انجام رسیده است. «فرهنگ رضاخانی» در شهرداری تهران را نیز باید در تبلیغات عید فطر با دختران بیفرهنگ مأمور قالیباف دید و «پرویز تناولیاش» و موارد متعدد دیگر! هیچ گلایهای از قالیباف نیست. زیرا او مانند دیگر نظامیان مستعفی و بازنشسته یک شبه رجل سیاسی شده و شیفته قدرت، به «فقد هویت» دچار است، و البته دوستدار «مدرننشانداده شدن» و «پسند آمریکا و انگلیس» و ...! مگر برنامه تبلیغاتی فرهنگسوز او در انتخابات که تا 70 میلیارد تومان تخمین زده میشد، الگو گرفته از «بلر» نخستوزیر منحوس و معزول انگلیس نبود! مگر سفرهای پی در پی بدون دلیل و بیسابقه او در شهردار تهران به پاریس و سوئیس و دیگر نقاط اروپا با هزینه ملت، او را در پی کسب قدرت با «حمایت بیگانگان « نشان نمیدهد. «فقد هویت» دردی بیدرمان است. و از این روی علاوه بر «هاشمی» و «خاتمی»، «کروبی» را هم جزء امدادگران و عقبه داخلی قالیباف میکند. به این همه شعور و درک و بینش و خردگرایی باید چه نثار کرد؟ همان ابزار احساسات بیشائبه نفرتانگیز مردمی نسبت به شهرداری قالیباف را
لجنپراکنی صهیونیستی روزنامه «تهران امروز» «علیه رئیسجمهور، باورهای امام زمانی عجلالله تعالی فرجهالشریف او، نقی هولوکاست و محورهای بالنده گفتمانی وی، روسیاهی رضاخانی را میرساند، که در «انجام وظیفه برای موساد و سیا» سنگتمام گذاشته است.
واقعاً منابع مالی «قالیباف» کجاست و چیست؟ آیا او هم مانند هاشمی به ستادهای خود جوشی؟!! و هزینه دوران انتخابات تکیه دارد؟ یکبار محسن رضایی در انتخابات نهم، اشاره به مخارج هنگفت انتخاباتی برخی نامزدها از فروش موادمخدر کرد.»
اما امروز چه؟ راهاندازی و گرداندن سه روزنامه و دهها سایت از چه منابع مالی داخلی و خارجی تغذیه میشود؟ بهترین احتمال آن است که «بیتالمال را از شهرداری تهران» منبع آن بدانیم. واقعاً شاهکار اعضای شورای سوم تهران در انتخاب و ابقای این «امین» برای اموال مردم از «توبیخ و استیضاح» هم میگذرد. هیچیک از آنها هم لابد پاسخگوی خداوند نخواهند بود. زیرا مردم را هم لایق پاسخگویی به فجایع انجام یافته توسط شهرداری تهران نمیدانند. آیا مدیر رضاخانی اگر لایق منتخبان او در شورای شهر است، برای مردم تهران هم صالح است؟
اینکه «وردینژاد» نظامی پیشین که با خمپاره و موشک صهیونیستی روزنامه «ایران» و خبرگزاری جمهوری دولت خاتمی «اسلام» و «انقلاب اسلامی»، «امام خمینی» و «بسیج پرافتخار او» را، گلولهباران میکرد و اینک به گونهای نماینده قالیباف در فرهنگسوزی شده، تجمع «رضاخانی»ها را اعلان میکند. نه چیز دیگر!
از بقیه اعضا که در روزنامهها، نامبرده شدهاند، یکی «عنصری پست و ذلیل» است که در سال 84، امید فراوانی به «اعمال نفوذ»ها برای «ریاست ایرنا» داشت به همین جهت در جلساتی «مجیزگویی احمدینژاد را چنان میکرد که کلمات و واژگانش فقط تهوعآور بود»! مثلاً: «این مرد- احمدینژاد- مغناطیسی دارد که هرکس را که از کنار او رد بشود جذب میکند. من در سفر ریاض این مهم را به عینه دیدم.» اف بر عناصر ذلیل و قدرتطلب! لابد آن مغناطیس امروز به قالیباف سرایت کرده، هرچند همان روزها آگاهان با وحشت این عنصر را مزدور قالیباف این «فاقد هویت» میدانستند! همانکس که در سازمان تبلیغات هم گل میکاشت و ...
بدیهی است «فرهنگ رضاخانی» جز «بیدادگری» ثمری نخواهد داشت. بنا بر اخبار منتشره، قالیباف، معاونانش، ایادیش و نزدیکانش، با «پول به یغما برده از شهرداری تهران» در حرکات رضاخانی، جز به مدح و ثنای سلطنتپرستان پس از انقلاب، آنها که مافیای قدرت و ثروت را در هزار فامیل ایجاد کردهاند، چشم نباید داشته باشد.
آنچه قالیباف میکارد، علاوه بر فرهنگسوزی، نفرت و انزجار بیش از پیش ملتی با فرهنگ است که «رضاخان پالانی»، «رضاخان قلدر» و «رضاخان حزباللهی» را در زبالهدان تاریخ دفن کرده و خواهد کرد. قطعاً رضاخان حتی با دزدیدن واژه حزب الله با عدم صلاحیت دینی و سیاسی همراه است، و دست و پازدنهای مرگبار به او کمکی نخواهد کرد.
87/4/1
11:23 ص
تصاویری از عملیات اخیر گروه تروریستی جندالله
فرمانده چگونگی حمله به قرارگاه را برای مبارزین شرح می دهد. فرماندهی این عملیات خود رهبر جنبش امیر عبدالمالک بلوچ بر عهده داشتند.
فرماندهی این عملیات خود رهبر جنبش امیر عبدالمالک بلوچ بر عهده داشتند.
تصاویری از عملیات اخیر گروه تروریستی جندالله